|
چهار شنبه 5 خرداد 1400 ساعت 17:24 |
بازدید : 1120 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
به گزازش آناکپرس، در دومین جشنواره ملی تالیفات برتر اسلامی-انسانی کتاب پایان نامه اثر سعید مبیّن شهیر به عنوان اثر برتر علمی از سوی هیئت داوران انتخاب شده و تندیس جشنواره را ازآن خود کرد. این جشنواره به همت دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، مرکز تحقیقات امام علی (ع) و جهاد دانشگاهی برگزار میشود. این جشنواره تنها جشنواره معتبر در زمینه علوم انسانی- اسلامی است.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
چهار شنبه 5 خرداد 1400 ساعت 17:17 |
بازدید : 935 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
مقاله سعید مبیّن شهیر در دومین کنفرانس علوم انسانی و توسعه جزء ده مقاله اول شناخته شد. عکس ارائه این مقاله را می توانید در لینک زیر مشاهده نمایید.
https://www.iribnews.ir/fa/news/3048685
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
چهار شنبه 5 خرداد 1400 ساعت 17:10 |
بازدید : 1036 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
کتاب صوتی ساعتها نمیمیرند نوشتهی سعید مبین شهیر، رتبه اول داستان کوتاه دانشگاه تبریز و برنامه هفتاد و یکم نمایش صوتی داستان کانون فرهنگی چوک، داستان پسر بچهای به نام توماس را بازگو میکند که مادرش با بیماری مرگباری دست و پنجه نرم میکند.
در بخشی از کتاب صوتی ساعتها نمیمیرند میشنویم:
چشمان زیبای آبی رنگش روی برفها میدوید و در جنگل پای کوه محو میشد. گاه پرتو کم تاب آفتاب از لابهلای ابرهای تیره به زمین سرد میافتاد. نور خانههای آن طرف دریاچه چون کرمهای شب تابی که در دادگاه پژمردگی و رخوت به سکون محکوم شده باشند در میان مه سرد زمستان میمردند و پس از لحظاتی چند زنده میشدند.
لینک دانلود:
http://ketabesabz.com/book/90653
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
دو شنبه 11 اسفند 1399 ساعت 18:11 |
بازدید : 752 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
آفتابنیوز :
سعید مبیّن شهیر*- کرونا با آمدنش دیدگاههای بشر را نسبت به ماهیت جهان تغییر داد و در حین ایجاد تنش میان انسانها، به بشر نشان داد که تنهاست. یا باید بجنبد یا له میشود. کرونا چه ساخته دست بشر باشد چه ساخته طبیعت، سبب تغییر و دگرگونی بزرگی در زندگی انسان شد.
کرونا در مقام یک ویروس با بشر به زبان خود حرف زد. منظور من یک فرد ایرانی یا آمریکایی نیست. منظور من نوع بشر است که در جاده بدون خودرو پیش میرفت و رقیبی هم اگر داشت، انسان بود. جهان امروز جهانی بسیار ترسناک است. بشر اگر به فکر تغییر نباشد بی گمان در آینده نزدیک عجایب بسیاری را مشاهده خواهد کرد. انسان امروز، مغرور از به اسارت گرفتن دیگر انسانها به منحطترین حالت وجودی خود رسیده است. در جهان سرمایه داری که فرعونهای جدیدی ادعای خدایی میکنند بی گمان باید منتظر اعمال وقیحانهتری از انسانهایی بود که در نهایت طمع و غرور، مست به اسارت گرفتن انسان شده اند. جهانی پر از استثمار انسان و بردگی او. اگر کرونا ساخته دست انسان باشد، بشر باید آگاه باشد و بداند که چه راه اشتباهی را پیش رفته است و اگر این ویروس زاده طبیعت است باید به خود نگاه کنیم. اگر باهمه تلاشها در مقابل ویروس ضعیف هستیم تعریف دیگری از خود داشته باشیم و اگر از انسانها عامدانه ضعف در قبال ویروس را انتخاب کرده اند پس همچنان در پارادایم اشتباهی گام برداشته ایم.
اپیدمیها و بیماریهای عفونی به گفته عمران چند صد سال پیش علل اصلی مرگ و میر آن هم میان کودکان و خردسالان بودند. معمولا تنها یک سوم از جمعیت به سن ۴۰ سالگی میرسیدند و این یک روال عادی برای داشتن زندگی بود. در واقع بشر با طبیعت لخت دست و پنجه نرم میکرد که انقلاب صنعتی او را از رویارویی مستقیم با طبیعت بازداشت و واسطی میان انسان و طبیعت به وجود آمد. جمعیت شناسان متعددی معتقدند که توسعه درونزا آن هم در طول یک زمان مشخص و نسبتا طولانی غرب را در قبال توسعه امروزیاش مسئول کرده و به اوج رسانده است. این جمعیت شناسان جوامع در حال توسعه را به دلیل وام گرفتن و پیروی از الگوی غرب آن هم در مدت زمان کوتاهی بدون اینکه توسعه-ای از درون داشته باشند، بستر و زمینه یک عقب ماندگی میدانند. اپیدمیها همیشه وجود داشته اند. اپیدمیها و قحطیها از زمان وجود بشر تا امروز وجود داشته اند و به عنوان یک عامل طبیعی در کنترل جمعیت محسوب میشدند، اما کرونا فقط یک اپیدمی نیست!
رشد فرهنگی، اقتصادی، ارتباطی و تکنولوژی در دهههای اخیر چنان سرعتی به خود گرفته است که مرزها را در مینوردد و جهان بینیها را به هم میساید. این جمله میتواند بسیار ما را به وحشت بیندازد. با یک مثال توضیح میدهم: اگر دست یک گربه قطع شود چه واکنشی خواهد داشت؟ دست انسان چطور؟
درد انسان بسیار بیشتر از گربه خواهد بود. نه به دلیل اینکه فیزیولوژی متفاوتتری نسبت به گربه دارد. به دلیل اینکه انسان میداند و میفهمد و از این فهم نیز آگاه است. انسان هم خود درد را میفهمد و هم تحقیری که از آن بر میخیزد. او میتواند به چند دقیقه پیش که دستش قطع نشده بود فکر کند وای کاش بگوید. یا ممکن است به دلیل اطلاع از مرگش، مرگ را بسیار آسانتر از تحمل این درد بداند. این تنشهای بیشمار روی دوش او سنگینی میکند. گربه اینگونه نیست. او فقط درد را میفهمد. دردی که به دلیل داشتن عصب متوجه اوست. فیلسوفان یونان مانند ارسطو و افلاطون بر این نکته تاکید داشتند که انسان آگاه است و به آگاه بودنش نیز آگاهی دارد. کرونا تنها انسانها را نمیمیراند. مرگ بر اثر کرونا چیزی نیست که سبب شده است مردم دنیا به وحشت بیفتند. وحشتی که امروز وجود دارد منبعث از آگاهی مستقیم و غیر مستقیم است. من این نکته را با بیان یک آمار توضیح میدهم. مرگ و میر کودکان در دنیا بر اثر گرسنگی روزانه به بیش از بیست و پنج هزار میرسد که عمدتا در کشورهای افریقایی اتفاق میافتد. این مرگ و میر هر روز تکرار میشود و صدها سال است که همین طور است. حال من مرگ و میر بر اثر آب آشامیدنی ناسالم، تصادفات جادهای و ... را کنار میگذارم.
باید خوب توجیه شویم که چرا کرونا وحشتناک است. ما انسان هستیم و میدانیم چه اتفاقی در حال وقوع است. ما انسانهایی هستیم که در آرزوی رسیدن به برترینها و در مرحله ظهور این آرزو به دست کرونا زمین گیر شدیم. من بخشی از سخنم را در یک جمله خلاصه میکنم. " کرونا وحشتناک است، زیرا که آگاهی بشر دگرگون شده است". تا سده اخیر اپیدمیها میآمدند و میکشتند و مردم را داغدار میکردند. مردمی که وسیله رفت و آمدشان گاری بود و نه فضا را دیده بودند و نه تلفن همراهی داشتند. نه در کارخانهای کنار همدیگر کار میکردند و نه برای داشتن یک برند خاص از لباس و خودرو فکرخود را ملزم به بردگی ثروت میکردند. مردم همدیگر را در قالب انسانهایی میدیدند که نسبت به هزاران سال پیش چیز زیادی به آنها اضافه نشده است. اگر تحقیری وجود داشت بسیار کم بود و اقتصاد عامل آن نبود. مردم در یک نقش منفعل دچار یک بیماری میشدند و میمردند. چارهای هم نداشتند. بیشتر متولد میکردند که جای مردگان پر شود. ناراحتی هزاران سال پیش با ۵۰ سال پیش دچار تغییر ماهیت نشده بود، ولی ناراحتی ۵۰ سال پیش با ناراحتی الان تفاوت بسیاری دارد. چرایی این امر در آگاهی خلاصه میشود. نگاهی که به بیماری و مرگ و پیامدهای ناشی از آن هزاران سال پیش تا سده اخیر وجود داشت متفاوت از نگاه الان مردم جهان به موارد مذکور است. وقتی صد سال پیش انسان در نقش منفعلانه و درمانده از وجود یک اپیدمی میمرد، توجیهی برای مردنش وجود داشت و آن ناتوانیاش بود. امروز این گونه نیست. امروز انسان درست زمانی که ادعای فتح جهان را میکرد، گرفتار یک بیماری شد. این برای انسان امروز گران آمده است. انسان امروز نیاز به بازتعریف هویت دارد. نیاز به بازگشت به عقب و بازنگری.
کرونا به انسان نشان داد که وجود دارد. انسان تا قبل از کرونا به این فکر نمیکرد که وجود دارد بلکه دغدغه او ماهیت و چگونه بودنش بود. او میخواست فلان لباس را بپوشد، فلان جا زندگی کند، خواننده شود، فلان فرضیه را اثبات کند. اما کرونا به انسان نشان داد فارغ از چگونه بودنش وجود دارد و هر انسانی برای اینکه به آرزوهایش برسد باید وجود داشته و زندگی کند. کرونا با آمدنش گفت: من مسئله مهمی هستم. به من بپردازید، خود را با من تعریف کنید و مرا در اولین ملاحظات خود داشته باشید. انسان را واداشت که درباره اش حرف بزند، مقاله و کتاب بنویسد و باورش داشته باشد. اگر کرونا دست ساخته باشد، از انسان باید ترسید و اگر طبیعت خالق آن باشد، باید بدانیم هنوز که هنوز است و انسان مدعی، نمیتواند بر همه چیز غالب شود. کرونا گفت از هم فاصله بگیرید و شبکههای اجتماعی مجازی گفتند به هم نزدیکتر شوید. مثل یک پازل است. بشر امروز افسرده شده است. نمیداند چه کار میکند. در سیر مشخصی زندگی اش را شروع و به پایان میرساند. ساختارهایی زندگی را تحریف کردهاند. آیا این مدینه فاضلهای بود که هزاران هزار سال بشر به خاطرش جنگید؟ ما راه را اشتباه آمدهایم. اهمیت کرونا آنجا بود که با سرریز شدن لیوان، پر بودنش را به ما نشان داد. جهان کنونی را ببینید؛ پر از جنگ و خشونت و تحقیر و بیماری و وحشت. ما نه به خودمان رحم کردیم نه به طبیعت اطرافمان. ما فراموش کردهایم که انسان هستیم. از فرهنگ، صنعت درست کردهاند و این شده است بی حس کنندههای ما انسانها. کارگر با هزار زحمت و اوج افسردگی به خانه میآید. تلویزیون را روشن میکند و یک فیلم طنز میبیند. فکر میکند که اشتباه میکرده است و دنیا آنقدرها هم که فکر میکرد بد نیست. واقعیت جامعه جهانی این است. انسان دارد استثمار میشود. کرونا به خوبی نشان داد که چگونه برخی انسانها باهم برابرتر اند. قبل از کرونا تحقیر یک عادت شده بود، استثمار یک روال عادی شده بود. ولی تا کرونا را عادی جلوه دهند، کرونا گفت که برای انسانها نیز رفتاری یکسان نخواهد داشت.
ما در جامعه شناسی پزشکی تعریف یکسانی از بیماریها نداریم. این که بیمار، اطرافیانش و یا حتی سیستم سلامت جامعه به بیماری چه نگاه و بینشی دارد در موقعیتهای مکانی و زمانی با هم تفاوت دارد. نگاهی که به بیمار کرونایی وجود دارد میتواند در جغرافیاهای مختلف متفاوت از هم باشد. در خود یک جامعه نیز خرده فرهنگهای مختلف میتوانند تعاریف گوناگونی از بیماری داشته باشند. اشخاصی هستند که کرونا را بلای الهی و اشخاصی آن را امتحان پروردگار میدانند. عقاید بسیار زیادی پیرامون این ویروس وجود دارد. دولتها باید این نکته را مد نظر داشته باشند که یک شیوه همگانی بدون اینکه بومی سازی شود نمیتواند در هر جامعهای قابلیت اجرایی داشته باشد. این نکته بسیار سخت به نظر می-رسد، ولی چارهای جز این نداریم. هنگامی که فرد مبتلا به کرونا به دلیل ترس از داغ ننگ شدن، بیماری خود را آشکار نمیکند نباید انتظار داشت در چنین فضایی افراد خوداظهاری کنند. این بسیار مهم است ما با انسان رو به رو هستیم نه رباتهای هم شکل و هم فکر. حتی ممکن است افرادی که به سبب ابتلا به کرونا داغ ننگ شده اند، از طرف خانواده خود نیز برای مدتی طرد شوند. فاصله فیزیکی ممکن است یک فاصله اجتماعی را ایجاد کند. فاصله فیزیکیای که میتواند افراد دیگر خانواده را از بیماری مصون کند، تبدیل به فاصله اجتماعیای میشود که فرد بیمار در آن تنهایی، افسردگی و بی هویتی را احساس میکند. حتی کرونا برای اقشار مختلف نیز جلوههای گوناگونی دارد. مثلا تا دیروز ممکن بود نقش پرستاری در نگاه مردم نقشی کم اهمیتتر از نقش دکتر بیهوشی باشد، ولی امروز میبینیم که پرستار یک فرد مهم شده است. دلسوزیاش وصف میشود و مردم بیش از پیش به پرستار توجه دارند؛ در شبکههای اجتماعی از او تشکر میکنند و برای سلامتیاش دعا می-کنند. کرونا برای کارگران روزمزد میتواند بسیار ترسناک باشد؛ نه به دلیل ترس عمومیای که همه از کرونا دارند بلکه به دلیل کساد شدن بازار ساخت و ساز و ضعف تمشیت گروههای کمبرخوردار. کرونا به ما نشان داد که عوامل بسیاری میتوانند جهان ساخته بشر را تغییر دهند؛ مرگ قابل باورتر شد و سیستم سلامت به جای تانکها و تجهیزات نظامی در دفاع از بشر پیشگام شد. برخی تئوری پردازان توطئه معتقدند واکسن کرونا با داشتن ریزموجوداتی میتواند تغییراتی در ژنهای انسان به وجود آورده و در آینده یا نسل بعد، او را وادار به کنشهای خاصی کند. برخیهم کرونا را نقشهای برای تقویت اقتصاد کشوری خاص، کم شدن جمعیت کروه زمین و ... میدانند. هیچ یک از این فرضیهها را نمیتوان فعلا ارزیابی کرد، اما آنچه مهم است این است که ما نباید هیچ یک از موارد ذکرشده را نامحتمل بدانیم. بشر حداقل به طور اعم پس از انقلاب صنعتی و به طور اخص پس از جنگهای جهانی خود را به شکل بسیار بسیار جدید و شگفتانگیزی به جهان نشان داد. علم در روند بسیار صعودی رشد کرد، تولید مازاد سر به فلک گذاشت و جمعیت قارچ گونه رشد کرد. صنعت ارتباطات و سرویسهای اطلاعات گسترش بی سابقهای پیدا کرده و تعداد اختراعات و اکتشافات به اندازهای زیاد شد که گویی میلیونها سال قبل از آن اختراع و اکتشافی صورت نگرفته است. در چنین جهانی که فشردگی اطلاعات، اقتصاد و دامنه فهم بشر در لحظه، تفاوت معناداری با لحظه قبل دارد، عجایب جهان در متن عادت گم میشوند. پس از جنگهای جهانی که دروازه جدیدی به روی تمدن بشری باز شد، انسان تجارب بسیاری داشت؛ از جنگ و غارت گرفته تا تغییرات گسترده سیاسی و اجتماعی از قبیل انقلابات و اختراعات بسیار مهم. اما در این تمدن جدید هیچ چیزی به اندازه یک بیماری با این دامنه انتشار نمی-توانست مفهوم تغییر و انسان را به ما نشان دهد. اگر از من پرسیده شود کرونا بیشتر چه چیز را تغییر داد، پاسخ من اقتصاد یا سیاست نخواهد بود. زندگی مردمی که در کار، تحصیل و خواب و تفریح خلاصه میشد تغییر کرد. فرد خود را دانشجو یا ورزشکار بزرگی میدانست، ولی کرونا گفت که نمیتواند ورزش یا تحصیل کند. باید به نوع دیگری این کارها را انجام دهد. پس فرد خود را همان دانشجو یا ورزشکار به معنی آنچه که قبلا بود نمیشناسد. وقتی از هویت صحبت میکنیم باید بدانیم هویتهایی که ریشهدار نیستند و کنه فلسفی ندارند در تغییرها زود به بنبست میرسند. در سطح گسترده ما میبینیم یک جامعه به بحران هویت رسیده است. اگر هویت یک جامعه به یک تیم فوتبال گره بخورد، با شکست یا اضمحلال آن تیم، هویت جامعه خدشه دار خواهدشد. ولی هویت در جوامعی که به ندرت تغییر مییابد یا دست کم به آرامی بازتعریف میشود، پایدارتر است. به جرئت میتوان گفت کرونا با آمدنش فرهنگ جدیدی در دل متن فرهنگ عمومی باز کرد یا خود به بخشی از فرهنگ عمومی تبدیل شد که در بسیاری از موارد عناصری جهان شمول از آن استخراج میشود. همین که اغلب انسانهای دنیا کرونا را بد و مقابله با آن را ضروری میدانند یک شناخت مشترک است. ممکن است نحوه مقابله با ویروس متفاوت باشد، اما دست کم در موارد کلی و عمومی اغلب انسانهای جهان یک نظر دارند. حاشیه امن در بسیاری از مشکلات برای افراد خاصی وجود دارد. برای مثال در قحطی فقط ما میبینیم که کودکان افریقایی و افراد ضعیف جامعه ممکن است جان خود را از دست دهند یا در یک جنگ مناطق مشخصی در یک جنگ شرکت دارند. کرونا اینگونه نبود و حاشیه امن را بسیار محدود کرد. با اینکه همیشه حاشیه امن برای عدهای از جمله نخبگان وجود دارد، ولی کاهش دایره امن در جریان انتشار ویروس بسیار اهمیت دارد. ویروس کرونا به ما نشان داد جهان آدمیان به مثابه خانه بزرگی است که هیچکس در آن بدون دیگری نمیتواند به حیات خود ادامه دهد. بدین معنی که رسیدن به منافع مشترک مستلزم اتحاد میان آدمیان است. استفاده از ماسک که حال به عنصر سختافزاری فرهنگ تبدیل شده است چند نکته بسیار مهم به ما میگوید. در جوامعی که فردگرایی در آن حرف اول را میزند ماسک میتواند وسیله خوبی برای جلوگیری از آلوده شدن فرد به ویروس شود. اگرهر شخصی در این جوامع از خود مراقبت کند در واقع کل جامعه از خود مراقبت کرده است. البته این تنها یکی از راههای مراقبت است. از روی دیگر ماسک میتواند جلوی انتشار ویروس از فرد آلوده را به افراد دیگر بگیرد. آنچه امروز دنبال میشود زنده بودن است. ممکن است در خانوادهای که افراد آن مریض یا معلول باشند و تنها منبع درآمد خانواده پدری است که به صورت روزمزد کار میکند داغ بیماری بیسار بیشتر از از دیگر خانوادهها باشد. علاوه بر داغ ننگی که ممکن است وجود داشته باشد، بیماری کرونا در اقشار ضعیف جامعه یعنی یک فاجعه بزرگ. تلویزیون، رسانههای دیجیتال و نظام سلامت به ما میگوید وقتی کرونا گرفتیم چه کارهایی باید انجام دهیم، ولی ما آموزش فرهنگی یا روانشناختی ندیدهایم. وقتی پسربچهای بی محابا در جمعی که فرد سالخورده در آن است میگوید کرونا افراد مسن و پیر را بیشتر میکشد، ممکن است افراد پیر حاضر در جمع اگر بیمار شوند، مشکلات روانی بسیاری را نیز در کنار این بیماری تحمل کنند. افراد باید آموزش ببینند که چگونه این روزها بیشتر کنارهم باشند و فاصله فیزیکی را فاصله اجتماعی معنا نکنند. ستاد ملی مبارزه با کرونا این دو واژه را به جای هم استفاده کرد که اشتباه بود. در مسئله کرونا ما با مسئلهای به نام مرگ انسان روبه رو شدیم. مرگ انسان همیشه وجود داشته است، ولی این مرگ به یک عادت تبدیل شده بود. این که شخص در اثر سرطان مرد یا اینکه در تصادفات جادهای کشته شد. مرگ بر اثر کرونا چیز جدیدی است که فکرها را مشغول میکند. وقتی فردی بر اثر سکته، سرطان و یا جنگ میمیرد تفکر به این نوع مرگ در اثر عادت گذراست، ولی وقتی کرونا شخصی را از پای درمی آورد این سبب تفکر میود. اینکه کرونا چقدر خطرناک است و من در مواجهه با آن باید چه کار کنم.
در مسئله کرونا باید دو محور مورد توجه ما باشد. محور آموزش و محور درمان. محور درمان در جای جای دنیا زیر نظر نظام سلامت جوامع دارد پی گرفته میشود، ولی ما در مسئله آموزش خیلی سطحی عمل کردهایم. آموزش را محدود به زدن ماسک و فاصله فیزیکی کردهایم درحالی که آموزش فراتر از این نکات پیش پا افتاده است. کرونا تنها اقتصاد، بهداشت یا فرهنگ جوامع را دگرگون نکرد بلکه همه ابعاد زندگی بشر را آن هم در ارتباط متقابل باهم دگرگون ساخت؛ لذا گستره آموزش باید در همه ابعاد زندگی مشاهده شود. دگرگونیها همیشه وجود دارند، ولی آنچه سبب شکاف اجتماعی به معانی گوناگون و آسیب ناشی از این دگرگونیها میشود، گستره دگرگونی، زمان آن و شدت آن می-باشد. کرونا صرف نظر از گستره و و شدتش، در زمان بسیار کوتاهی جوامع بشری را در هم ریخت. تا فرهنگ جدیدی شکل بگیرد ما به بازه زمانی حداقل چندساله نیاز داریم. این امر میتواند در اقتصاد، سیاست و دیگر ابعاد زمانهای مختلفی را دربر بگیرد و، چون همه ابعاد باهم در تعامل اند زمان مشخصی را نمیتوان برای وفق جامعه با یک دگرگونی بزرگ تعیین کرد. کرونا در مدت زمان کوتاهی مهم شد و مهم بودنش نیز ناشی از منفی بودن آن بود. جامعه جهانی باید آماده میشد تا با دگرگونی ناشناخته و خطرناکی خود را سازگار کند. بشر این تصمیم را گرفت تا ابتدا با این بیماری سازگار شود، ولی به محض اینکه توانا شد آن را از بین ببرد. ما برای حل مشکلات اجتماعی مخصوصا این بیماری باید چهار مرحله را پشت سر بگذاریم. ابتدا باید وضعیت شناسی کنیم. باید بدانیم در کدام وضعیت و جایگاه هستیم. چه عواملی و در کدام شرایط ما را به این وضعیت رسانده اند. در مورد کرونا ما میدانیم که چند نفر روزانه بیمار شده یا جان خود را از دست میدهند، اما آیا این کافیست؟ این فقط بعد فیزیولوژیکی این آسیب بزرگ است. ما نمیدانیم وضعیت فرهنگ عمومی چه تغییری کرده است. ما اگر در مرحله وضعیت شناسی به قضیه تک بعدی نگاه کنیم، راه حل تک بعدی برای آن پیدا خواهیم کرد. ما باید بدانیم وقتی وضعیت شناسی صورت میگیرد، باید ابعاد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی را هم در بر بگیرد. تعریفی که از وضعیت شناسی داریم باید از راههای مطمئن و قابل استناد به دست آید. پس از این مرحله ما باید علت شناسی کنیم. علت این که ما به این وضعیت رسیدهایم چیست؟ ما اغلب در مسائل انسانی دنبال علتها می-گردیم نه یک علت خاص. علت اینکه کرونا منتشر شد چیست؟ علت انتشار با یک روند خاص چه میتواند باشد؟ آیا علل دیگری بر این علتها اثر گذاشتهاند؟ پس از این مرحله ما باید به پیامد شناسی بپردازیم. در علت شناسی ما گذشته را مورد بررسی قرار میدهیم، ولی در پیامد شناسی ما به آینده فکر میکنیم. مشکلی که وجود دارد حتما پیامدهایی در آینده خواهد داشت. این مشکلات باید شناسایی شوند. ما باید بدانیم کرونا چه بر سر اقتصاد ما خواهد آورد یا اینکه فرهنگ عمومی در بلند مدت چگونه دچار تغییر خواهد شد. برای مثال دست دادن هنگام دیدار شخصی به منظور احوال پرسی که در فرهنگ ما بسیار از اهمیت برخوردار بود جای خود را به زدن مشت داد و سپس آن نیز کمرنگتر شد. این پدیده فرهنگی چیزی نیست که به راحتی بتوانیم از آن بگذریم. این نیز میتواند پیامد مشخصی داشته باشد. از سطوح خرد تا کلان ما باید پیامدهای یک آسیب را بررسی کنیم. متاسفانه در این مرحله از جامعه شناسان کمتر استفاده میشود. باید در بدنه دولت و دستگاههای اجرایی از جامعهشناسان بیشتر استفاده شود. مرحله آخر برای نوشتن یک نسخه اجتماعی برای حل مشکلات راهکار شناسی است. راهکار شناسی مرحلهای است که همه مدیران کم و بیش با آن آشنایی دارند و متاسفانه اول کار به سراغ آن میروند. راهکار شناسی یعنی پی از بررسی سه مرحله قبل ما راهکارهایی برای مشکلات ارائه دهیم. این راهکارها مبتنی بر اصول منطقی و با روشهایی علمی قابل اجراست. وقتی در سطح یک استان راهکار ما برای کاهش سطح انتشار کرونا تعطیل کردن اتوبوسرانی است بدون آنکه بدانیم در آن استان میزان استفاده از اتوبوس در پایینترین حد خود است، عملا ما نتیجهای نگرفته ایم. هر محدودیت و عامل وحشتزایی برای بشر فرصتها و مزایایی نیز داشته است. حتی از بیماریها نیز میتوان کارکرد مثبت درآورد. کرونا نیز از این امر مستثنی نیست. بیماری کرونا در کنار فجایع بزرگی که به بار آورد، فرصتهایی نیز به وجود آورد. برای کسانی که فضای مجازی فرصت تلقی میشود و نگاه بدبینانهای به فضای مجازی ندارند، کرونا یک فرصت بود. من به مجازی شدن کلاسها اگر چه نقد دارم، ولی آن را پدیدهای شوم نمیدانم. وقتی در جهان صحبت از فاصله فیزیکی شد، تعاملات خود را در قالب شبکههای اجتماعی مجازی نشان داد. باید از خود بپرسیم اگر این شبکهها وجود نداشتند چه اتفاقی میافتاد؟ به نظر من فرصت-های شبکههای اجتماعی در ایام کرونایی به تهدیدهای آن میچربد. هیچ یک از ما ادعا نمیکنیم برگزاری کلاسهای دانشگاهها یا مدارس مشکلاتی نداشته است، اما این مشکلات در اوایل یک تغییر میتواند بسیار عادی باشد. کرونا سبب شد زیرساختهای لازم به تدریج جهت افزایش تعاملات مجازی فراهم شود. با وجود مشکلات بسیار، دانشجویان در کلاس درس شرکت میکنند و مادر بزرگ میتواند نوه اش را به صورت مجازی ببیند و با او حرف بزند. هیچ پدیدهی دیگری به اندازه کرونا نمیتوانست در این حجم پیرامون شبکههای اجتماعی مجازی و تعاملات غیر فیزیکی فرصت و بستر فراهم کند. با اینکه کرونا تجارت و کاسبی فیزیکی را محدود کرد، از طرفی بازار فروش اینترنتی داغتر شد. افراد توانستند در بازار مجازی و طی تجارب مختلف کالاهای خود را تهیه کنند. کرونا سبب شد برخی سنتهایی که از فرهنگ تجمل گرایی نشات میگرفتند حذف شوند. برای مثال در بسیاری از نقاط ایران هزینههای عروسی که بخش عمده آن صرف تالار و تجملات میشد صرف خود زندگی افراد شد. کرونا این بهانه را به وجود آورد. بهانهای که هیچ چیز مهم دیگری همانند جنگ نیز نمیتوانست آن را ترویج دهد. محدودیتهای حاصل از کرونا راههای گوناگونی پیش پای بشر گذاشت تا بتواند زندگی جدید خود را در آزمونهای جدیدی قرار داده و در آن موفق شود. همین امر در عزاداری نیز خود را نشان داد. با اینکه عزاداری پس از مرگ در جمعها و مراسمات گوناگون همچون تشییع جنازه به صورت مفصل موجب تسکین بازماندگان است، از نگاهی دیگر برگزاری کمرنگتر این مراسمات می-تواند جلوی ریخت و پاشهای میلیونی را بگیرد آن هم در شرایطی که هزینههای مراسم ترحیم سر به فلک میکشد. برخی جامعهشناسان معتقدند تضاد عامل همبستگی است. اگرچه کرونا دشمنی از جنس انسان نبود، ولی علیه مردم جهان اعلان جنگ کرد. در کشور ما گروههای اجتماعی مختلف در ردههای گوناگون برای ضدعفونی کردن معابر، حمایت از خانوادههای کم بضاعت و کارهای گروهی در جهت مبارزه با این ویروس با هم متحد شدند. از دیگر آثار جانبی مثبت کرونا توجه همگانی به کتاب بود. نظام آموزشی و سازمانها در این مورد خوب عمل کردند. پویش همگانیای در کشور در باب اهمیت کتاب شکل گرفت. من نمیخواهم موفقیت آمیز بودن یا نبودن آن را شرح دهم، ولی صرف وجود این پویش حتی به صورت سطحی جای خوشحالی داشت. از دیگر فواید این ویروس فرصت تنفسی بود که محیط زیست پس از سالها به دست میآورد. افزایش ماندن در خانه حداقل توسط افراد و گروههای سنیای که نیاز مبرمی برای تامین هزینههای زندگی نداشتند سبب نوآوریها و تغییراتی در سبک زندگی شد. وقتی انسان محدود میشود باید نیاز خود را به گونهای دیگر رفع کند. این همان اتفاقی بود که در ایام کرونایی در محیط خانه رقم خورد.
*- نویسنده (عضو بنیاد ملی نخبگان)
منبع: https://aftabnews.ir/fa/news/697546
برچسبها:
سعید مبیّن شهیر ,
کرونا ,
هویت ,
سعید مبین ,
سعید مبین شهیر ,
آفتاب نیوز ,
بازتعریف هویت ,
تمدن ,
آخرالزمان و کرونا ,
کرونا و آخرالزمان ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
یک شنبه 16 شهريور 1399 ساعت 17:20 |
بازدید : 1238 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
به گزارش آناکپرس، مبین شهیر اظهار داشت: از شهروندان محترم درخواست میکنیم طرح های پیشنهادی خود را در جهت توسعه فرهنگ مطالعه و کتابخوانی برای ما ارسال نمایند. ما باید تلاش کنیم طرح های بیشتری در حوزه ترویج کتابخوانی داشته باشیم. تبریز به عنوان شهر اولین ها باید سعی کند طرح های بدیعی را در حوزه ترویج مطالعه پیاده کند.
سعید مبین شهیر: ما باید به این نکته توجه داشته باشیم که اقناع آسان ترین و عاقلانه ترین شیوه ای است که می توان با آن مسائل اجتماعی را حل کرد. شهروند ما باید قانع شود که برای پیشرفت جامعه راهی جز مطالعه وجود ندارد. تشویق هم مکانیسم خوبی است ولی مطالعه باید با گوشت و پوست ما عجین شود.
رئیس شورای مشورتی جوانان تبریز: شهروندان عزیز می توانند طرح های پیشنهادی خود را به ما ارائه دهند. طرح هایی که قابلیت اجرایی داشته باشد حتما اجرا خواهد شد. ما برای طراحان طرح های ترویج کتابخوانی جوایزی را در نظر گرفته ایم. مشارکت حداکثری در ایجاد طرح های بدیع با محوریت کتاب و همچنین کمک به پیشبرد آن به جرئت مهم ترین رکن توسعه فرهنگی در شهرمان است.
http://anakpress.ir/6979
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
یک شنبه 16 شهريور 1399 ساعت 17:18 |
بازدید : 1190 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
رئیس شورای مشورتی جوانان تبریز:
شورای مشورتی جوانان تبریز برای همه جوانان است
تبریز(پانا) - سعید مبیّن شهیرگفت:نیاز امروز علاوه بر رشد و توسعه اقتصادی کشور باید در رشد و بالندگی فرهنگ و تعالی آموزش نیز مصداق داشته باشد. موتور محرکه این رشد بدون شک جوانان و افراد تحصیلکرده جامعه است.
وی نیز افزود:ما انتظار داریم جوانان شهر پیشنهادهای خود را به شورای مشورتی جوانان ارائه کنند و در این شورا عضو شوند. چه اشکالی دارد که در هر یک از مناطق ۱۰ گانه شهر ما نماینده ای داشته باشیم تا مشکلات فرهنگی آن منطقه را به ما منتقل کند؟ تبریز شهر بزرگی است و ما نمیتوانیم از همه مشکلات فرهنگی و اجتماعی آن آگاه شویم لذا از جوانان شهر میخواهیم که برای رشد شهر و متعاقبا توسعه آن به شورا یاری برسانند. هر پیشنهادی که سبب رشد فرهنگی شهر شود حتما از سوی شورا مورد حمایت قرار خواهد گرفت. ما از جوانان شهر انتظار داریم که پیشنهادات خود را با ما درمیان بگذارند، در جلسات شورا این پیشنهادات را مطرح کنند و به عبارتی نسبت به شهرشان بیش از پیش احساس تعهد و مسئولیت داشته باشند. تا حال پیشنهادات بسیاری به شورا ارائه شده است که به نوبت در جلسات شورا مورد بررسی قرار میگیرند. برخی عزیزان پیشنهاداتی در حوزه شهرسازی یا حوزه های مهندسی به ما ارائه میدهند در حالی که رسالت شورای مشورتی جوانان در حوزه فرهنگ، آموزش، هنر و عرصه های علمی است. به عقیده بسیاری از جامعه شناسان توسعه بدون ارتقاء فرهنگ رخ نمیدهد. رشد اقتصادی بدون رشد فرهنگی سبب واپسماندگی فرهنگی خواهد شد. این امر چیزی نیست که به راحتی بتوان آن را تعدیل یا اصلاح کرد. جوانان نخبه شهرمان با ارائه پیشنهاداتی که مختص منطقه خودشان است میتوانند به واسطه ما مدیران شهری را در برنامه ریزی های خرد و کلان متناسب با هر منطقه و خرده فرهنگ مربوط به آن یاری برسانند. شورای مشورتی جوانان تبریز در قبال پیشنهادات مثبت و سازنده ای که سبب رشد و ارتقاء فرهنگ عمومی، فرهنگ مطالعه، فرهنگ ترافیک و... در سطح عملیاتی شوند جوایز و پاداشهایی را به طرح کنندگان این پیشنهادات تقدیم میکند. نیاز فرهنگی امروز شهر در سطح کلان تنها به دست جوانان نخبه و مستعد قابل رفع است و با کمک جوانان ما توسعه ای با کیفیت و بی نقص خواهیم داشت.
لینک:http://pana.ir/news/1115526
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
یک شنبه 21 ارديبهشت 1399 ساعت 2:14 |
بازدید : 1581 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
صفحه انتشار پست اجتماعی در gab ساخته شد. در این صفحه تمامی مسائل جامعه شناختی منتشر خواهد شد.
آدرس کانال:
https://gab.com/smobayyen
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
پنج شنبه 21 فروردين 1399 ساعت 11:45 |
بازدید : 1290 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
مدتی بود که اخبار شیوع کرونا در چین، نقل محافل شده بود تا اینکه با تشریففرمایی این میمان ناخوانده به کشورمان، جامعه رنگ و بویی جدید به خود گرفت و فرهنگی هر چند سطحی در سراسر کشور به وجودآمد.
از همان روزهای اول رسانهها شروع به پوشش گسترده اخبار این ویروس و در تعریف کلیتر هرآنچه با ویروس مرتبط میشد کردند. شبکههای مجازی هم پر شد از این که وضعمان چیست و باید چه کار کنیم. برای حل مشکلات اجتماعی در هر سطحی باید چهار مرحله را پشت سر گذاشت. اولین مرحله وضعیتشناسی است. ما باید بدانیم در کدام موقعیت قرار داریم و چه عواملی سبب شدهاند ما در این موقعیت قرار بگیریم. به نظر من توجه بسیار به جنبههای زیستی و فیزیکی این مشکل ما را از توجه به جنبههای جامعهشناختی بازداشت. مسائل اجتماعی بسیاری در مواجهه با این شرایط برای ما مطرح میشود که پاسخهای متفاوتی میتوان به آن داد. ما ویروس را خوب شناختیم، ولی این که وجود این ویروس چه پیامدهای اجتماعیای را به وجود میآورد تا حال برای ما گنگ بوده است.
ما میدانیم که چند نفر مبتلا به ویروس شدهاند یا چند نفر در اثر ابتلا جان خود را از دست دادهاند، ولی نمیدانیم که واقعیت اجتماعی ما چه تغییراتی داشته است و همین عدم آگاهی سبب بروز و ظهور مشکلاتی در آینده خواهد شد. عناصر فرهنگی مختلفی با ورود این ویروس به کشورمان رواج یافت و به تبع آن معانی مختلفی از زندگی و کنشهای ما ساخته شد. اگر فکر میکنیم که زدن مشتها به هم به جای دست دادن کنشی ساده است باید بگویم اصلا این طور نیست. وجود یک بیماری سبب شد مردم وجود این عنصر را بپذیرند و فرهنگ در قبال این عنصر جدید مقاومتی از خود نشان ندهد. با پیدا شدن این ویروس در کشورمان آنچه مطرح شد این بود که چگونه باید خود را از ویروس مصون داریم. اولین نکته این بود که نگاه مردم نسبت به زندگی مثبت بود و از همان اول به ویروس به عنوان یک تهدید نگاه شد.
دومین قدم برای حل مشکلات اجتماعی و آسیبها علت شناسی است. علت این که این ویروس به ایران وارد شد چه بود؟ علت به وجود آمدن خود ویروس چیست؟ علل گسترش ویروس در کشورمان چه چیزهایی هستند؟ این سوالات و سوالات مشابه ما را در یافتن این که چه باید بکنیم و چه خواهد شد کمک میکند. بیگمان علت شناخته نمیشود مگر اینکه ما بدانیم در کدام جایگاه و سطح قرار داریم. نکته دیگری که باید در علت شناسی مورد توجه قرار داد این است که بررسیها باید به صورت علمی انجام پذیرد. بدین معنا که، چون عامه مردم جامعه به نوعی با فرهنگ مرتبط با این ویروس به بحث، مکالمه و تبادل نظر میپردازند و حتی نظرات خود را انتشار میدهند احتمال ورود خطا به مسئله علت شناسی وجود دارد. گام بعدی برای حل مشکلات پیامد شناسی است. ما باید از خود سوال کنیم که پیامد وجود این ویروس در آینده در جامعه ما چه خواهد بود. آنچه از پیامد شناسی درباره این ویروس مغفول مانده پیامد شناسی جامعهشناختی است. شاید پیامد ظاهری و فیزیکی این ویروس فوت هموطنانمان باشد، ولی تاثیری که این واقعه در جامعه دارد بسیار بسیار بیشتر از تاثیر تعداد افرادی است که جانشان را از دست دادهاند.
ما باید توجه کنیم که بسته شدن مراکز فرهنگی، اقتصادی و بنگاههای خرد و کلان چه تاثیری بر جامعه ما خواهد گذاشت. تاثیرات روانشناختی و جامعه شناختی این ویروس اگر مهار نشود غیرقابل جبران خواهد بود. خانواده افرادی که نمیتوانند برای عزیزشان مجلس ترحیم بگیرند و یا مراسمات معمول و مهم گذشته را که ریشه در فرهنگشان دارد و ارزش برایشان محسوب میشود به جای نیاورند به طور حتم تاثیرات مخربی را بر جامعه خواهد گذاشت. این نوع مراسمات که در مردمشناسی به مراسمات و مناسک تقویت و تشدید شهرت دارند، سبب تلطیف روحی اطرافیان شده و بار سنگین فشارهای روانی را بر اطرافیان قابل تحملتر میکنند.
ما باید بدانیم که واقعه شیوع ویروس کوید ۱۹ یک آسیب اجتماعی بود. ما وقتی از آسیب اجتماعی حرف میزنیم بیشتر منظورمان تهدیدها و موانعی است که نظام اجتمایع را تهدید میکند و از سوی افراد انجام میگیرد. این ویروس با این که انحراف فرد یا افرادی در جامعه محسوب نمیشود، ولی به صورت غیرمستقیم و باورنکردی در مدت کوتاهی سبب شد که افراد شاخص دولتی پیرامون آن حرف بزنند، همه جامعه ما و بلکه جامعه جهانی را تحت تاثیر قرار داد و در نهایت از سوی مردم نیز فراخوان و پویشی جهت مقابله با این ویروس آغاز شد.
اهمیت پیامدهای فرهنگی انتشار این ویروس برای جامعه شناسان فرهنگی و انسان شناسان بسیار مهمتر از پیامدهای دیگر است. برای مثال عید نوروز که به نوعی مهمترین عید فرهنگی ایرانیان محسوب میشود به دلیل وجود این ویروس تغییراتی داشت.
هیچ حادثه یا واقعه طبیعی دیگری نمیتوانست تا این حد عید نوروز را تغییر دهد. این نکته بسیار مهمی است. اگر به درستی نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که دهها عنصر فرهنگی سخت و نرم به دلیل وجود این ویروس موقتا حذف شدند و واکنش مردم نسبت به این موضوع میتواند برای یک مردم شناس جالب و مهم باشد. آخرین مرحله و مقطع حل مشکلات اجتماعی راهکار شناسی است. ما اگر سه مرحله قبل را به درستی پشت سر گذاشته باشیم میتوانیم راهکارهای درست و قابل اطمینانی را برای مقابله با هر مشکلی اتخاذ کنیم. راهکار ما برای بازگشت جامعه به وضعیت قبلی چیست؟ آیا جنبشی ارتجاعی لازم است؟
راهکارهای بسیاری برای از بین بردن ویروس تا حال پیشنهاد شده است که عمدتا در زمره راهکارهای زیستی هستند. باید دانست که این تنها کافی نیست. بیایید یک مثال بزنیم. وقتی به خانه بیاییم و ببینیم همه جای خانه به هم ریخته و در همان لحظه دزد را مشاهده کنیم، آیا دستگیر کردن دزد میتواند همه مشکلات ما را حل کند؟
نخیر این چنین نیست. جدا از این که خانه به هم ریخته و به اصطلاح پیامد کار دزد هنوز گریبانگیر ماست مسائل دیگری نیز برای ما به وجود میآید. برای مثال چرا دزد توانسته وارد خانه ما شود و یا اصلا چه چیزهایی میخواسته ببرد؟ پاسخ به این سوالات ما را از وقوع دوباره چنین حادثهای مصون نگه میدارد.
حال این مثال را به جریان ویروس کرونا تعمیم میدهیم. ما باید بدانیم که تنها از بین بردن ویروس مشکل ما را حل نمیکند. ما علاوه بر تدبیر و اتخاذ راهکارهای فیزیکی و زیستی برای از بین بردن ویروس باید راهکارهای اقتصادی، اجتماعی و روانشناختی را برای کاهش پیامدهای منفی این ویروس ارائه دهیم.
یکی از موضوعات و دغدغههایی که استاد عزیز دکتر اصغر ایزدی جیران به آن اشاره داشتند پیرامون شعار معروف این روزها یعنی "درخانه بمانیم" بود. در خانه ماندن به نظر بهترین کنش در برابر این ویروس است، اما برای چه کسانی؟ گستره این ویروس همه افراد جامعه است پس راه حلی هم که از سوی مقامات سیاسی برای حل این مشکل اتخاذ میشود باید برای همه مردم مناسب باشد در حالی که این چنین نیست. در خانه ماندن برای همه اقشار و ردهها در جامعه امکان پذیر نیست. زیرا که برخی اصلا خانه ندارند که در آن بمانند و برخی با وجود داشتن خانه برای تامین ما یحتاج زندگی باید کار کنند و نمیتوانند در خانه بمانند. تکلیف این قشر از مردم جامعه چیست؟
خانه محلی امن برای در امان ماندن از بیماری است، ولی این برای اقشار ضعیف جامعه صدق نمیکند بلکه در خانه ماندن و کاری نکردن امنیت اقتصادی این اقشار را به خطر میاندازد. اگر درست به مسئله نگاه کنیم میبینیم که اینجا راهکاری برای دیگر اقشار جامعه نیز ارائه نشده است. یا در بهترین حالت راهکاری که ارائه شده است تنها برای حفاظت از جان افراد جامعه و آن هم نه همه افراد مناسب میباشد. در خانه ماندن هر چه قدر هم که فرصتهای خوبی داشته باشد تهدیدها و موانع بسیاری نیز برای افراد جامعه ایجاد میکند که یکی از این موانع میتواند مشکلات خفیف یا بزرگ روانی باشد. بهتر است در هنگام دادن نسخههایی از قبیل این شعارها پایههای دیگری نیز طرح شوند. پایههایی که ادامه یک شعار باشند. برای مثال ما این سوال را باید بکنیم که در خانه بمانیم و چه کنیم. خوشبختانه بر خلاف روزهای اول، این پایهها از سوی رسانهها تقویت شد. یکی از این پایهها کتابخوانی بود که در خانه ماندن را به یک فرصت تبدیل کرد.
چه چیزهایی باید پیرامون ویروس مورد توجه باشد؟
مسئله بهداشت و آموزش. این دو مسئله راههای پیشگیری و درمان مبتلایان به این ویروس است. هر چه قدر در بحث آموزش ما تلاش بیشتری کنیم در مسئله درمان با مشکل کمتری مواجه خواهیم بود. دولتها و حکومتها برای دعوت مردم به کاری ابتدا از راه قانع کردن افراد استفاده میکنند. زیرا این کار بسیار کم هزینه بوده و عقلانیتر به نظر میرسد. در صورت شکست این راه حکومتها از تشویق و تنبیه نیز استفاده میکنند. همان عملی که در همه کشورهای جهان نیز در برابر ویروس کرونا انجام گرفت.
اقناع اگرچه روش خوبی است، اما همیشه جواب نمیدهد. به خصوص در مورد این مسئله که سرعت وقوع مسئله زیاد بود و گسترهای همگانی داشت. الگویی که در این مورد ستاد ملی مبارزه با کرونا پی گرفت الگوی نسبتا کاملی بود که بهتر بود در زمان کوتاه تری قابلیت تغییر میداشت. در روزهای اول ِحرف و بحث از انتشار این ویروس، ستاد از مردم میخواست که روبوسی نکنند، از نزدیک شدن به هم بپرهیزند و تا حد امکان از خانه هایشان بیرون نیایند. این نوع قانع کردن مردم و اطلاع دادن مضرات و اثرات منفی بیرون آمدن از خانه به خوبی در رسانهها مورد تاکید و بررسی قرار گرفت. اما اقناع کافی نبود. پس از مدت کوتاهی مکانیسمهای تشویقی جهت مبارزه با این میهمان ناخوانده فعال شد. این مکانیسمها میتوانند رسمی یا غیر رسمی باشند. تشویق یا تنبیه میتواند از سوی دوستان، آشنایان و خانواده باشد که در این صورت آن را غیر رسمی میگوییم و اگر از سوی سازمان ها، ارگانها و نهاد هایی، چون نهاد حکومت باشد آن را رسمی میدانیم. در مورد تشویق، افرادی که در خانه ماندند افرادی معقول نشان داده شدند و از سوی خانواده مورد تشویق قرار گرفتند. همچنین مسابقات کتابخوانی و اهداء جوایز نیز تشویقی برای ماندن در خانه بود.
پس از مکانیسمهای تشویقی، مکانیسمهای قهریه و تنبیهها فعال شدند. صورت رسمی این تنبیهها بسته شدن بزرگراه ها، قرنطینه شهرها و ایجاد نگاهی منفی توسط رسانهها به افرادی بود که از خانه بیرون میآمدند و صورت غیر رسمی آن طرد نسبی یا مسخره شدن افراد بی توجه به مسائل بهداشتی توسط دوستان و آشنایان بود.
مسئله آموزش مسئلهای گستردهتر از درمان است. بدین معنی که آموزش پیش از وقوع با آموزش در حین وقوع تفاوت دارد.
کرونا چه چیزهایی به ما نشان داد؟
کرونا چیزهایی از ما گرفت و به خوبی نشانمان داد چه چیز هستیم. یکی از دوستان در فضای مجازی نوشته بود که به کادر پزشکی و پرستاران استراحت داده و کار را به دامپزشکان بسپاریم! واقعیتش این است که جامعه ماهمچون ارگانیسم موجود زنده است که وجود مشکل در هر یک از نهادها یا ساختارهای آن سبب بروز مشکل در بخشهای دیگر میشود. بدن ما ویروس بسیار مخرب دیگری نیز دارد که متواتر القا میکند " نمیخواهم بدانم، بفهمم و بفهمانم". این خیلی خطرناکتر از ویروس کروناست. ما به تضاد ارزش دچار شده ایم. نقشهایی که مردم دارند ارزشهایی در تناقض با نقشهای دیگرشان دارد. برای مثال بنده سعید مبیّن شهیر یا هر شخص دیگری کنشهایی دارد که ممکن است گاه در تعارض با هم باشند. این تعارض اغلب اوقات به علت عدم اولویت بندی نقش هاست. در این شرایط نقش مادری برای یک زن مهمتر از نقش آموزگاری او تعریف میشود. با بسته شدن مراکز آموزشی بخشی از اولویتها را جامعه برای ما مشخص میکند، ولی اگر جامعه این کار را نمیکرد ما میتوانستیم چنین اولویت بندیهایی داشته باشیم؟
در بسیاری از مصداقها و کنشهای روزمره میبینیم که این اولویتها رعایت نمیشوند. برای پرستاران نقش پرستاری امروز بیشتر از نقش مادری در اولویت است و انتظاراتی که جامعه از این قشر دارد متفاوت از انتظارات دیروز است. سرمایه اجتماعی جامعه ما تعریف خیلی پیچیده تری از تعاریف این واژه در جوامع دیگر دارد. عنصر اعتماد در سرمایه اجتماعی جامعه ما بسیار ضعیف و آسیب پذیر است. همین عنصر ضعیف سبب کاهش سرمایه اجتماعی میشود. کرونا تلنگری بود که مارا به خود نشان داد و میدهد.
نقش گروههای مرجع و الگوهای نقش در جامعه کرونایی چیست؟
گروههای مرجع گروههایی هستند که مردم یک جامعه برای چگونگی انجام کنش هایشان به آنها مراجعه میکنند.
در واقع این گروهها و افراد الگو و نقشه راه انجام نقشها در جامعه هستند. به عبارت دیگر حرف شنوی مردم از این الگوها بسیار بیشتر از گروههای دیگر است. به طوری که افراد جامعه کنشهای خود را با آنچه این الگوها انجام میدهند تطبیق میدهند و سعی در نزدیک کردن اعمال خود به اعمال این الگوها دارند. لزوما الگوهای نقش در جامعه در همه امور تخصص ندارند. کار درست آن است که این الگوها آنچه را که باید انجام پذیرد از متخصصین امر دریافت کنند و در انتشار آن بکوشند.
با اینکه یک بازیگر تخصصی در علوم اجتماعی ندارد، ولی برای مثال میتواند با کمک گرفتن از یک جامعهشناس الگوهای مناسب مواجهه با زمینههای جامعه شناختی ویروس کرونا را برای افراد و دنبال کنندگانش ارائه دهد. مشکل اساسی ما همین نکته است. جامعه برای پیشرفت و همچنین رفع مشکلات خود نیاز به متخصصان امر به خصوص در حوزه علوم انسانی دارد. هنگامی که گروههای مرجع مطابق با روشها و الگوهای علمی پیش نمیروند مشکلات عدیدهای برای ما به وجود میآید. در مسئله ویروس کرونا گروههای مرجع منفعلانه عمل کردند. منظورمان از گروههای مرجع بیشتر گروههای غیررسمی و اشخاص حقیقیای بودند که میتوانستند با آموزشهای درست و همه جانبه در همه ابعاد باعث کنترل و مدیریت بهتر این ویروس شوند.
منبع:آفتاب نیوز
https://aftabnews.ir/fa/news/645892
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
پنج شنبه 14 فروردين 1399 ساعت 1:3 |
بازدید : 1231 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
دبیر کمیته آموزش شهروندی و ترویج کتاب و کتابخوانی شورای اسلامی شهر تبریز طرح شهرداران مدارس را طرح خوبی برای استفاده از نیروی جوان و فعال در شهر تبریز دانست و افزود: تبریز، جوانان فعال بسیاری دارد و این طرح میتواند در راستای رشد و توسعه فرهنگی جامعه و جوانان بسیار موثر بوده و باعث رشد و شکوفایی مدارس شود.
سعید مبیّن شهیر در گفتوگو با ایسنا، با اشاره به اینکه طرح شهرداران مدارس باعث افزایش مسئولیت پذیری شهرداران مدارس و همچنین مشارکت دانش آموزان در زمینه آموزش شهروندی خواهد شد، گفت: دانش آموزان میآموزند که شهر به همه شهروندان تعلق دارد و همه باید( و نه صرفا یک ارگان مانند شهرداری) در حفظ و رشد و شکوفایی آن بکوشند.
وی با تاکید بر اینکه نباید طرح شهرداران مدارس به صورت تشریفاتی اجرا شود، گفت: کمیته آموزش شهروندی شورای شهر تبریز در این راستا از ایدهها و افکار ناب شهرداران مدارس در امور آموزش شهروندی استفاده خواهد کرد؛ شهرداری و آموزش و پرورش دو ارگان فرهنگی موثر در جامعه هستند و بدون شک ارتباط هرچه بیشتر این دو ارگان منجر به توسعه فرهنگی خواهد شد.
وی ادامه داد: کمیته آموزش شهروندی شورای شهر در نظر دارد تا با شهرداران مدارس جلساتی برگزار کرده و مشکلات و درخواستهای شهرداران مدارس مطرح شود؛ همچنین کمیته آموزش در تلاش است تا فعالیت شهرداران را در زمینههای آموزش شهروندی و کتابخوانی ساماندهی نماید.
مبین شهیر با بیان اینکه شهرداران مدارس برای انجام کارهای خود دستیاران و معاونانی را انتخاب کنند تا با شورای مدرسه نیز در تعامل باشند، اظهار کرد: کمیته آموزش شهروندی شورای شهر تبریز شهرداران نمونه و ممتاز را با توجه به معیارها و فعالیتهایشان به معاونت فرهنگی شهرداری تبریز معرفی خواهد کرد.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
یک شنبه 10 فروردين 1399 ساعت 14:24 |
بازدید : 1329 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
دبیر کمیته آموزش شهروندی شورای شهر تبریز گفت: افرادی که دارای شرایط عمومی و تخصصی لازم میباشند میتوانند با مراجعه به سایت www.yctc.ir تا پایان تاریخ 99/1/30 نسبت به ثبت نام اقدام نمایند. ود افزود: شورای مشورتی جوانان کلانشهر تبریز در زمینههای فرهنگی و اجتماعی زیر نظر کمیسیون فرهنگی- اجتماعی شورای شهر و به صورت افتخاری فعالیت میکند. سعید مبین شهیر خاطر نشان کرد: متقاضیان محترم میتوانند جهت کسب اطلاعات بیشتر به سایت ww.yctc.ir مراجعه کرده یا با ایمیل javananetabriz@gmail.com در ارتباط باشند.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
شنبه 23 شهريور 1398 ساعت 2:36 |
بازدید : 1255 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
سعید مبین شهیر:کتابی که جدیدا تمام کردهام یک داستان کوتاه در سبک رمانتیسیسم است.مضمون کتاب زمان است و فکر میکنم با استقبال گسترده ای روبرو شود.خوشبختانه نظر اساتید نیز درباره کتاب مثبت بود و این برایم مهم است.به نظر خودم موضوع کتاب می تواند دوره ویکتوریایی را در انگلستان به تصویر بکشد.سعی کرده ام کتاب تا حد زیادی ادبی نوشته شود و از طرفی این چینش زیبای کلمات خواننده را خسته نکند. کتاب به دو زبان فارسی و انگلیسی چاپ خواهد شد تا انگلیسی زبانان عزیز نیز بتوانند از کتاب استفاده کنند.همچنین برای تصویرسازی بیشتر وانس با قهرمان کتاب نقاشی های زیبایی نیز توسط یکی از هنرمندان عزیز در چندی از صفحات وجود خواهد داشت.
منبع:
http://tabrizema.ir/?p=30914
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
پنج شنبه 27 تير 1398 ساعت 11:25 |
بازدید : 1358 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
پایگاه خبری تبریزما
برخی کتاب ها عجیب به نظر می ایند ولی عجیب نیستند و برخی خیلی ساده دیده می شوند اما حکایتشان اغوا کننده هر مخاطبی است.قطعه مقدس را باید از دسته دوم به شمار آورد.
کتابی که با حجمی کم معانی مختلفی را از آینده پیش روی انسان شرح می دهد و با بیانی اعجاز آمیز و سرد،دگرگونی های آینده بشر را در کلام خود متبلور می سازد.
قطعه مقدس،اثر سعید مبیّن شهیر نویسنده جوان تبریز است که پس از یک تجربه موفق از نوشتن کتابی به نام پایان نامه روانه بازار شد.این کتاب،جنبه های گوناگون زندگی بشری را همراه با فرهنگ مخصوص آن در قالب قطعه های ادبی کوتاه توضیح می دهد.
زبان کتاب در بسیاری از قطعات،سرد و برنده است اما این سردی،از مضمون شیرین کتاب نمی کاهد.قطعه مقدس بربریسم را به شدت نکوهش می کند و با شعار بازگشت انسان،مخاطبانش را همه مردم جهان قرار داده است. روایات دینی،اساطیر و فضا سازی های پیچیده و مشوش از ویژگی های ظاهری کتاب است.این کتاب انسان های آینده را از غرور و دنیا طلبی بیم می دهد و وسعت اختیار انسان را در آینده ای نه چندان دور غیر قابل پیش بینی توصیف می کند.
فهم کتاب بستگی بسیار زیادی به آشنایی با ادبیات کلاسیک جهان دارد به طوری که عناصر ادبی کشور های غربی و گاها شرقی در قالب نماد های جدید و به شیوه پراکنده مورد استفاده قرار گرفته اند.آغاز کتاب گله وشکایتی از گروهی اهریمنی است که با حیله های بسیار سبب به دام افتادن انسان ها می شوند.این کتاب به ویژگی های اکتسابی انسان نظری مثبت دارد و از خود بیگانگی او را در فشردگی جوامع به هم می داند.یکی از بخش های جذاب کتاب،گفتگوی انسان با خدای خویش است که در عین شهرنشینی و تحولات بسیار گسترده چند صد ساله اخیر او را از توسل به آرامشی فراتر از همه شلوغی ها و تکنولوژی ها باز نمی دارد.
حالت ظاهری کتاب،از سبک کلاسیک پیروی می کند و بخشی از واژه های استعمال شده،واژه های کهن هستند.از عمده تفاوت های این کتاب با کتاب پایان نامه،به کار رفتن کلمات عربی در این کتاب است.دیر فهم بودن جملات نیز از دیگر تفاوت های قطعه مقدس با پایان نامه می باشد.
منبع:
http://tabrizema.ir/?p=30065
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
چهار شنبه 19 تير 1398 ساعت 13:20 |
بازدید : 835 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
می گفتند فلان رتبه را بیاور تا به فلان دانشگاه بروی.فلان را آوردیم و به فلان رفتیم.اما آن طور که فکر می کردیم نبود و نشد.با رتبه بالا در دانشگاه تبریز پذیرفته شده و با هزار ذوق و صد ها کیلو شادی وارد دانشگاه شدیم اما... مدتی نگذشته بود که فهمیدیم هیچ صمیمیتی بین دانشجویان و اساتید وجود ندارد.از نظر اغلب اساتید دانشجویان یک مشت آدم بیکار بودند که برای گذراندن وقت دانشگاه می آمدند و از نظر برخی دیگر دانشجویان اصلا آدم به حساب نمی آمدند.از این گذشته مهربانی معلم ها کجا و این به اصطلاح اساتید کجا...چون ربات هایی که برای یاد دادن چند کلمه آن هم با هزار منت وارد کلاس شده و پس از حرف های بی در و پیکر آماده گفتن دو جمله ناقابل می شوند.از این ها گذشته دانشکده ما که دانشکده حقوق و علوم اجتماعی باشد دو آسانسور دارد که فکر میکنم برای بالا بردن و پایین آوردن انسانها ساخته شده اند.اما این آسانسور ها برای دانشجویان باز نمی شوند.فقط کارکنان محترم و پروفسور ها با کارت جادویی خود به آن دستگاه آسانسور سوار می شوند و دانشجو نیز باید هر روز چند بار چند طبقه را بالا برود و پایین بیاید.بالاخره دانشجو باید سختی بکشد دیگر مگر غیر از این است؟مدرسه ما آسانسور نداشت.یعنی فکر هم نمیکنم مدرسه ای آسانسور داشته باشد.با معلم ها بالا می رفتیم و با آن ها پایین می آمدیم.احوالمان را می پرسیدند و حالمان را خوش می کردند.امروز نه کسی حالمان را می پرسد نه استادی احوالمان را خوش می کند که البته این هم جای توجیه دارد...بالاخره استاد که برای مهربان بودن و خوش کردن حال دانشجو پا به عرصه علم و دانش و فهم نگذاشته است.از این همه فضل و عنایت اساتید بزرگوار هم که بگذریم،معیار نمره دادن اساتید را نمی دانیم کجای دلمان بگذاریم.دوستان می گویند اعتراض هم که می دهی رد می کنند!بدون این که بگویند چرا و جمله ای از دهان مبارکشان بیرون آمده باشد.همین طور هی رد می کنند.دادگاه هم که می روی وقتی از قاضی توضیح می خواهی یک توضیح درباره کارش می دهد.عیبی ندارد رد بالای رد بسیار است.این ها می گذرند و یک جا می شود فلان و یک جا می شود فلان تر!
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
شنبه 15 تير 1398 ساعت 13:13 |
بازدید : 919 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
این کتاب آیینهای باستانی و آداب و رسوم مختلفی را که در گذشته مطرود شدهاند، به صورتهای گوناگون تفسیر کرده و حالت تکامل یافته آن را در خرد جمعی آینده بشر نشان میدهد. مضمون کتاب ادبی-فلسفی بوده و در قالب جملات کوتاه، حالتهای مختلف تفکر آدمی را در جغرافیای پهناور هستی به تصویر میکشد.
آفتابنیوز :
قطعه مقدس، نوشته سعید مبیّن شهیر دومین کتاب نوشته شده در سبک نمادگرایی جادویی است. این کتاب در بیست و سه فصل به هم پیوسته و عمدتا دارای مضمون واحد یا مرتبط به هم نوشته شده است.
محتوای کتاب آینده انسان و پیامدهای فرهنگ جهانی او را بررسی میکند. قطعه مقدس در طی صد سال اخیر، اولین کتابی محسوب میشود که نه نظم است و نه نثر و حتی مانند گلستان سعدی ترکیبی از این دو نیز به حساب نمیآید. قطعه مقدس، به صورت داستان وارهای بلند، ریشه تمدن آینده را در تمدنهای باستان جستجو میکند و ایران، مصر، چین و اسکاندیناوی را در تغییر و دگرگونی فرهنگ جهانی بشر بسیار مهم میداند.
این کتاب آیینهای باستانی و آداب و رسوم مختلفی را که در گذشته مطرود شدهاند، به صورتهای گوناگون تفسیر کرده و حالت تکامل یافته آن را در خرد جمعی آینده بشر نشان میدهد. مضمون کتاب ادبی-فلسفی بوده و در قالب جملات کوتاه، حالتهای مختلف تفکر آدمی را در جغرافیای پهناور هستی به تصویر میکشد.
گسترش بیماریهای روانی مختلف و از کنترل خارج شدن هوش مصنوعی دو نشانه بارز تمدن آخرالزمانی در کتاب است. بیماریهای روانی در صورتهای گوناگون مجسم میشوند. این کتاب از دو تمدن بسیار باشکوه در غرب و شرق خبر می
به گفته کتاب، سرزمین بابل در گذشته شاهد کشتهشدن انسانهای بسیاری بوده است که بیشتر آنها قربانی اهداف شوم فرمانروایان و ریشسفیدان قبایل بودهاند. کتاب از پادشاهی به نام ساروخ یاد میکند که برای رسیدن به ستارهای به نام((کابرا))هزار کودک در بلندی بابل به نیزه آویخت و سپس به آرزویش رسید. ستاره کابرا به توصیف کتاب، ستارهای بسیار دور از زمین است که حتی نورش هیچگاه به زمین نخواهد رسید. ستاره کابرا در کتاب به صورتهای منفی و مثبت توصیف شده است. از این توصیفات چنین بر میآید که این ستاره به خودی خود خوب یا بد نیست و همه انسانها بالاخره به این ستاره خواهند رسید. قطعه مقدس پایان جهان را با نشانههای گوناگون به تصویر میکشد. بردگی انسان برای انسان و انسان برای بیگانگان(غیرانسانها) وجه مشترک همه فصول کتاب است.
قطعه مقدس از جنگی به نام جنگ سوم سخن میگوید که میتوان آن را به جنگ جهانی سوم تعبیر کرد.این کتاب بازودهندگان برای ابلیس (یاران ابلیس) را آغازگر جنگ سوم میداند و در ادامه توضیح میدهد که یاران ابلیس در قحطی جنگ سوم شرورانه میهمان یکدیگر میشوند. از این جمله دو نکته مهم برداشت می شود. اول این که یکی از نشانههای جنگ جهانی سوم وجود قحطی در آن است و دوم این که دشمنان مختلف در جنگ جهانی سوم تنها به صورت نمایشی جنگ می کنند و هدفشان مشغول کردن انسان ها به جنگ برای رسیدن به اهداف شوم خودشان است.((دانشمندان دیوانه))لفظی است که به وفور در این کتاب به کار رفته است. دانشمندان دیوانه از نظر کتاب، دانشمندانی هستند که در آخرالزمان توسط قدرتهای استعماری و ابلیس پرورش مییابند و اربابان قدرت را در رسیدن به اهداف شوم یاری میکنند. این دانشمندان یکی از علل رباتگونهشدن انسانها در آخرالزمان هستند.
قطعه مقدس انسانهای آینده را به یک شکل وصف میکند. این کتاب زبان آینده بشر را یک زبان مشخص میداند و زمانی را متصور است که افراد نوع بشر بدون داشتن زبان، با هم ارتباط برقرار میکنند. قطعه مقدس از خلیجی به نام خلیج ثروت یاد میکند که خاموش شدن چراغها و تاریک شدن شهر سبب نابودی مردم آن شهر خواهد شد. محتوای فلسفی کتاب به سختی قابل درک است و تمثیلی بودن این محتوای در هم تنیده سبب دیر فهمی متون میگردد. ایجاز به حذف یکی از مشخصههای اصلی کتاب است که در حین کم حجم کردن مطالب به ابهام آن افزوده است.
قطعه مقدس بازگشت بیگانگان به زمین را غیرقابل انکار دانسته و این بازگشت را هم خوب ترسیم میکند هم بد. خوب از آن جهت که انسانها ابرانسان خواهند شد و بد از آن جهت که بیگانگان دنبال عنصری نایاب در وجود انسان هستند بیآن که بدانند انسان خود به آن دسترسی ندارد و به محض دانستن این واقعیت به دشمنی با انسان آماده خواهند شد. از این جمله چنین برداشت میشود که وجود بیگانگان سبب افزایش ظرفیت وجودی انسان(از نظر جسمانی و عقلی)خواهد شد اما این ظرفیت به تدریج منحرف شده و در پی مقاصد شوم بیگانگان قرار خواهد گرفت. ابر انسان شدن انسان، سبب کمتر نیازمند بودن او به طبیعت خواهد شد. قطعه مقدس عرفان و دانش را دو سر یک طناب میداند که در زمان به هم میرسند و در بیزمانی از هم جدا میشوند. از عجیبترین جهانبینیهای کتاب، تصرف انسان در زمان و مکان است. قطعه مقدس با این که تصرف در زمان و مکان را واقعه حتمی آخرالزمان میداند، خدا پنداشتن انسان را ضایعه این موفقیت وصف میکند.
منبع:آفتاب نیوز https://aftabnews.ir/fa/news/584499
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
چهار شنبه 14 فروردين 1398 ساعت 19:50 |
بازدید : 1413 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
یادداشت-سعید مبین شهیر
جامعه جهانی امروز بیشتر به جامعه شناسان نیاز دارد نه روانشناسان!
هر جامعه ای از عینک خودش جامعه را می بیند و آن را می شناسد.اگر این عینک ها را بر چشم خودمان بزنیم خواهیم دید که مشکلات جوامع در گزاره های بسیاری واحد هستند و این وحدت در متن فرهنگ بررسی می شود.گسترش ارتباطات و به واقعیت پیوستن نگاه هابر ماس صرفا در این تحلیل-که ارتباط می نامیمش-سبب در هم تنیدگی فرهنگ ها و جوامع شده و این نیز به نوبه خود با به همراه داشتن نکات مثبت،پیچیدگی ها و عناصر دفع کننده ای را در جامعه جهانی به وجود آورده است.پیرامون این تحلیل کوچک،بحران های رفتاری و خود شناسی در سطوح عالی آن سست شده و این نیز کمک جامعه شناسان و متفکرانی را می طلبد که در وجود انسان نگاه تازه ای داشته باشند.قطغا فیلسوفان و جامعه شناسان گزینه های مطمئن تری هستند که با فعالیت آنان نیاز کمتری به مسائل خرد و روانشناسان خواهیم داشت.انسان امروز مغرور از دوره ای به نام انسان گرایی و بالا بردن پرچم دموکراسی،بحران هویت پیدا کرده است.بحران خودشناسی پیدا کرده است.انسان امروز با این که انسان گرایی را مبنای پیشرفت خود می داند ولی نمی داند که انسان چیست و چه نگاهی را می تواند به انسان داشته باشد.انسان امروز شبیه ماهی ای شده است که معنی آب را نمی فهمد.منظور ما همه انسان ها صرف نظر از عقاید و فرهنگ هایشان هستند.از خود بیگانگی ای که ما امروز مبتلایش هستیم تنها با یک صمیمیت و همدلی حل می شود.با این شعار که آسایش ما در آسایش همسایه مان است.جنگ برای صلح دیگر جواب نمی دهد و پاسی فیست بودن باید در دست ها و مغز های ما گنجانده شود تا بتوانیم دست دیگری را بگیریم و با وجود دیگری سازش داشته باشیم.با دوستان مروت داشته باشیم و با دشمنان یا کسانی که ما دشمن می نامیمش مدارا.عقل به این حکم می کند.عقل سلیم هر انسانی جدا از فرهنگ و آیینش،به صلح حکم می کند.به سلامتی حکم می کند.یک جرقه برای بیداری جامعه شناسان نیاز است.جامعه شناسانی که پیشرفت های چند صد ساله اخیر را مدیون آن ها هستیم....
14فروردین98
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
شنبه 3 فروردين 1398 ساعت 15:29 |
بازدید : 1363 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
مجله زن روز در شماره 2638 /صفحه45درباره کتاب قطعه مقدس نوشت:
نمادگرایی جادویی سبک تازه ای در نوشتن است که این نویسنده جوان خلاق تبریزی آن را تجربه می کند. ⭐کتاب قطعه مقدس توجه ویژه ای به سرزمین مصر و ایران وارد و این دو سرزمین را در شکوفایی ابعاد پنهان علوم موثر می داند. ⭐این کتاب تصرف در زمان و مکان را از پیامد های ذاتی تمدن آخرالزمان می داند. ⭐این کتاب کشور ایران را تنها سرزمین امن در آخرالزمان می داند. ⭐قطعه مقدس پایان جهان را در سرزمین مصر می بیند که با دیدن شش ستاره روی آسمان مصر اتفاق می افتد.
/////////////////////////////////////////////////////////
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
دو شنبه 20 اسفند 1397 ساعت 10:54 |
بازدید : 1287 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
دو شنبه 20 اسفند 1397 ساعت 10:44 |
بازدید : 1352 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
((تکامل شیوه زندگی انسان و تاثیر آن بر تغییر سبک زندگی بشر از منظر مفهوم شادی و غم))
به قلم:سعید مبیّن شهیر
هفته نامه تبریزما/شماره3
بعضی چیز ها در زندگی انسان زیاد اند.هر چیزی که زیاد باشد ارزشش کم می شود و به اصطلاح خر مهره می شود.علم اقتصاد هم بر این موضوع مهر تایید می زند.موضوعی که می خواهیم مطرح کنیم،مسئله تکامل شیوه زندگی و تاثیر آن بر تغییر سبک زندگی بشر است.از جهت اینکه می خواهیم موضوع را حول علم جامعه شناسی و انسان شناسی فرهنگی بدوانیم،ابعاد ارزشی آن را در نظر نمی گیریم و چشممان را روی این مورد می بندیم.مردم جهان از آن اول که پا روی جهان هستی گذاشتند و در فکر آبادی اش افتادند،به فکر تفریح نبودند یا بهتر است بگوییم وقتی نداشتند که به فکر شاد کردن خود و دیگران باشند.همین که می توانستند شکم خودشان و گروه هایی که در آن عضو بودند سیر کنند کلاهشان را بالا می انداختند و گل از گلشان می شکفت.پر کردن شکم کاری بسیار دشوار بود و چون فراهم کردن غذا تا 11هزار سال پیش تنها از طریق شکار ممکن بود،همه باید آستین های مبارک خود را بالا می زدند و با نیزه و تیر و کمان به جان حیوانات بخت برگشته می افتادند.پیرامون بحث غذا چه دعا ها و جادو هایی که خوانده نمی شد و چه اداهایی که انجام داده نمی شد تا بلکه رحمتی شامل حالشان شود و چیزی گیرشان بیاید.گذشت وگذشت تا رسید به شش هزار سال پیش که ما عصر تمدن می نامیمش.مهم ترین مشخصه این عصر پیدایش الفبا بود.الفبا و نوشتن سبب انتقال اطلاعات از نسلی به نسل دیگر شد و همین امر افزایش اختراعات و رفاه اقشار مختلف را در بر داشت.به تدریج جای خالی نهادی به نام نهاد تفریحی داشت احساس می شد.هنگامی که تامین غذا و امنیت از خانواده های گسترده به نهاد ها و سازمان های اجتماعی مختلف واگذار شد،مردم وقت آزاد بیشتری برای کار های مختلف پیدا کردند و این وقت صرف کنش های مثبت و منفی انسان ها شد.نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که مرگ انسان و تولد او از جمله مواردی است که انسان از ابتدای آفرینش با آن همراه بوده و شادی و غم را در بالاتین حالت خود در این موارد می دیده است.
گسترش دامنه رفاه در جوامع مختلف(حتی جوامع جهان سوم) به وسیله پیشرفت مبانی اقتصاد و در ادامه آن تلاش برای شکل گیری اقتصاد کاربردی و مطالعه آن پس از رنسانی در غرب انتظارات افراد جامعه را از جهان پیرامون خود بیشتر کرده و دو مفهوم تنوع طلبی و آزادی برای انسان تازه متولد قرون جدید اهمیت پیدا کرد.جوامع در تعامل با هم قرار گرفتند و غول امپریالیسمی با همه تاثیرات منفی خود برخی مفاهیم جدید را بین جوامع مختلف رد و بدل کرد.مثالی که می توان جهت ملموس تر کردن مفهوم بیان کرد مثال قرار گرفتن دو منبع سرد و گرم در کنار یکدیگر یا ترکیب دو آب سرد و گرم است که نهایتا در حد واسط و میانی خود قرار می گیرند.جامعه ناشاد،عناصر فرهنگی مختلفی برای برقراری شادی همچون مجموعه عناصری به نام(روز تولد)را از جوامع دیگر کسب می کند.همچنین بر خورد زبان ها،سبب انتقال مفاهیم و واژه ها از جامعه ای به جامعه دیگر می شود.نتیجتا می توان گفت که گاهی در اثر ورود فرهنگی به فرهنگ دیگر هر دو فرهنگ می توانند عناصری از یکدیگر را اخذ کنند و کاستی های خود را بهبود بخشند.
((عکس این پست،از آرشیو عکس های شخصی سعید مبیّن شهیر گرفته شده است.سال1396-توضیح:مراسم افطار با دکتر پزشکیان))
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
جمعه 3 اسفند 1397 ساعت 1:9 |
بازدید : 1340 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
وقتی نام ایران شنیده میشود اولین تصوری که از این کشور و هویت آن به ذهن میآید، تاریخ و ادبیاتش است. از معماری چشمنواز ایرانیان تا سعدی و فردوسی و شهریار؛ اما آیا امروز شخصی از خودش میپرسد که چرا دیگر شاعران و نویسندگان بزرگی چون شیخ اجل صفحه ادب ایران را ورق نمیزند و یا چرا حماسه باشکوهی چون شاهنامه به نظم در نمیآید؟
آفتابنیوز :
سعید مبین- در این کره خاکی هر شخصی و در نگاه کلان، هر جامعهای به هویت خود افتخار میکند و آن را زیربنای توسعه فکری خود قرار میدهد. هویتی که شخص و جامعهاش با آن شناخته میشود، گاه بعد اقتصادی و گاه بعد فرهنگی غالب نسبت به ابعاد دیگر دارد و بیشک مردم ایران همواره با بعد فرهنگی-ادبی هویت خود در سراسر جهان شناخته شدهاند. وقتی نام ایران شنیده میشود اولین تصوری که از این کشور و هویت آن به ذهن میآید، تاریخ و ادبیاتش است. از معماری چشمنواز ایرانیان تا سعدی و فردوسی و شهریار؛ اما آیا امروز شخصی از خودش میپرسد که چرا دیگر شاعران و نویسندگان بزرگی چون شیخ اجل صفحه ادب ایران را ورق نمیزند و یا چرا حماسه باشکوهی چون شاهنامه به نظم در نمیآید؟
پاسخ بسیار روشن است. ما این سوال را از خودمان نمیپرسیم؛ زیرا به زندگی عادت کردهایم، به فرهنگ بومی نشده شرق و غرب عادت کردهایم. وضع اقتصادی جامعه نیز به گونهای است که اگر با مردم درباره وضع ادبیات سخن بگویی، میگویند: دلت خوش است؛ تورم کمرمان را شکسته، دیگر حال وحوصلهای برای فکر کردن به این چیزها نداریم!
درست هم میگویند؛ اما نگرانی من نیز بیمورد نیست. ادبیاتی که در طول هزار و چهارصد سال به درخت تنومندی تبدیل شده است، منتظر خوشآمدگویی به پاییز است و اگر به دادش نرسیم معلوم نیست چه بر سرش خواهد آمد. از نگاه دیگر، قدرت شبکههای اجتماعی، برنامههای مختلف، افراط در سرگرمی و دورشدن جوانان از مقوله کتاب و مطالعه سبب رکود وضع ادبیات امروز ما شده است. میگویند قیمت کتابها بالاست و این قدرت خرید مردم را کاهش داده است ولی اگر منصفانه قضاوت کنیم خواهیم دید که این سخن بهانهای بیش نیست. اگر قیمت کتابها نیز به طور چشمگیری کاهش یابند، جوان ما باز آن احساس نیاز را نمیکند که به دنبال کتاب برود. جوان ایرانی احساس میکند نیاز به فعال شدن دارد، نیاز به دیده شدن دارد، نیاز به محبت دارد و فرهنگ غرب وقتی به صورت مستقیم و بیهیچ پالایشی به فرهنگ ما ملحق میشود این جوان راههای نادرستی را برای ارضای نیازهایش پیش میگیرد. مطمئنا ورود فرهنگی اجنبی به فرهنگی که ارزشها و عقایدش هزاران سال است متفاوت با آن است، تاثیر خوبی در جامعه نخواهد گذاشت. وقتی به مسئله از روی دیگرش نگاه کنیم با نویسندگان و شاعران مواجه میشویم که کمتوجهی جامعه به کتاب و ادبیات سبب دلسرد شدن آن ها در نوشتن و چاپ کتاب میشود.
برای رفع مشکلات بالا راهی جز پویش همگانی مردم و دولت برای بهبود شرایط دیده نمی شود.مشکلات بالا، مشکلاتی ساده و کم اهمیت نیستند و هرچه زمان بگذرد، بازگشت به وضعیت مطلوب ادبی مشکلتر خواهد بود. بومیسازی فرهنگ، حمایت مادی و معنوی از شاعران و نویسندگان در قالب جشنوارهها، همایشها و مسابقات گوناگون، تشویق به مطالعه کتاب با طرحهای جذاب در سطح شهر، مجلات و مکانهای عمومی مانند مترو، رواج فرهنگ هدیه دادن کتاب و ایجاد رسانههای بررسی تازههای کتاب از جمله راههای رساندن جامعه به وضع مطلوب ادبی گذشته هستند. چه اشکال دارد که به عنوان مثال شهرداریها از سخنان و اشعار ادبی شاعران بزرگ همچون کتاب گلستان سعدی روی دیوارهای شهر استفاده کنند. اگر همه مدیران و مردم دست به دست هم دهند و طرحهای تشویقی مطالعه و شناخت ارزش کتب ادبی را در جامعه پیاده سازند، بهزودی تاثیر مثبت آن را در زندگیمان خواهیم دید.
منبع:آفتاب نیوز
http://aftabnews.ir/fa/news/570604/%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%A7-%D8%B1%D9%86%DA%AF-%D8%AE%D8%A7%DA%A9%D8%B3%D8%AA%D8%B1%DB%8C-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%B4%D9%88%D8%AF
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
جمعه 2 اسفند 1397 ساعت 23:56 |
بازدید : 1267 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
مجله اینترنتی نمناک درباره کتاب قطعه مقدس نوشت:
پیشگویی آینده در کتاب قطعه مقدس اثر جدید سعید مبین شهیر
بیوگرافی سعید مبیّن شهیر
سعید مبیّن شهیر متولد آذر 1378 نویسنده معاصر اهل تبریز است که با نوشتن کتاب پایان نامه و ابداع سبک نمادگرایی جادویی(مجیکال سمبلیسم) در ادبیات فارسی شناخته شد.مدتی از چاپ کتاب پایان نامه نگذشته بود که این کتاب جنجال زیادی در رسانه ها و جراید برانگیخت.نمادگرایی جادویی را می توان جدید ترین سبک در ادبیات فارسی دانست.برخلاف نظر بسیاری سعید مبین شهیر دانشجوی رشته جامعه شناسی است.وی از شاعران ایران به سعدی و نظامی علاقه بیشتری دارد.
پیشگویی آینده در کتاب قطعه مقدس!!
کتاب قطعه مقدس اثر سعید مبین شهیر دومین کتاب نوشته شده در سبک نمادگرایی جادویی می باشد که موضوع کلی آن ادبی-فلسفی است.مضمون کتاب در حالت جزئی تر مربوط به آینده انسان و از بین رفتن معانی زندگی امروز می باشد.این کتاب آینده سرزمین های مختلف را پیش بینی می کند و از بین رفتن ارزش های امروز بشر را عامل مهمی در تباهی جهان بینی ها و مشکلاتش می داند.این کتاب داستان های بسیاری از پایان جهان را در لابه لای متونش ترسیم کرده و حوادث پایان دنیا را با استفاده از اساطیر و تاریخ برای خواننده وصف می کند.
قطعه مقدس فساد جنسی و به هم ریختگی تمدن های انسانی را در قالب جنگ های بسیار عظیم توصیف می کند که می توانند به گسترش بیماری های دست ساخته و افسار گسیختگی هوش مصنوعی خاتمه پیدا کنند.قطعه مقدس در بیست و سه فصل به همراه پیوست های هر فصل نوشته شده است.از ویژگی های دیگر کتاب از هم گسیختگی ظاهری جملات کتاب است که فهم کتاب را تا حد زیادی برای خواننده دشوار می کند.
قطعه مقدس به سرزمین مصر نگاه جدی تری دارد و این سرزمین را یکی از سرزمین های مهم و موثر در آخرالزمان وصف می کند. مکالمات فلسفی بسیاری در کتاب وجود دارد که پیرامون انسان و خودخواهی بی اندازه اش شکل گرفته است.پیشگویی هایی که درباره آینده جهان وجود دارد با مفاهیمی چون دانشمندان دیوانه،مردم مجنون،سرمای پنج فصل،فقر و غم دیدگی گسترده دنیا پیوند دارد.این کتاب همچنین لذت بردن انسان را از خونخواری،کشتن و آزار دادن انسان ها مخصوصا کودکان کم سن سبب پوسیدن تمدن امروز ملت ها می داند.استفاده گسترده از اساطیر ملل و مفاهیم علوم انسانی اعم از علم تاریخ،ادبیات،ادیان و جغرفیا متون کتاب را تا حد بالایی نا مفهوم و جادویی جلوه می دهد.در بخشی از این کتاب نوشته شده است که مصر قدرت تسخیر جهان را خواهد داشت و تنها سرزمین برای موصون ماندن از خطرات سرزمین ایران خواهد بود.
قطعه مقدس بشریت و ارزش های بنیادین کلی همه انسان ها را سبب بقاء جوامع معرفی می کند و فاصله گرفتن انسان ها از ارزش های نیک راعامل از خود بیگانگی انسان ها و بیماری های روحی عجیبی وصف می کند.قطعه مقدس انسان امروز را از شیطانی شدن هوای تنفسی علوم بیم می دهد و خالی شدن امیال و غرایض انسان را از خوبی ها به شدت مورد نکوهش قرار می دهد. در فصل فصل کتاب آینده تباه انسان پس از دیده شدن شش ستاره پشت سر هم در آسمان مصر اتفاق می افتد و پس از آن دو کودک زاده می شوند که یکی ناجی جهان نام می گیرد و دیگری برای از بین بردن دنیا آماده می شود.سپس کودک دوم به میان دو رود می آید و دانشمندانی را از سراسر جهان گرد هم می آورد که بتواند به هدفش برسد.در همین حال صوتی گوشنواز از ستاره دوری به گوش انسان می رسد که اورا آماده یک جنگ دیگر با بیگانگان می کند.قطعه مقدس عرفان های نو ظهور را عاملی انحرافی در مسئله شناخت بیان می کند و می گوید که این عرفان ها یکی از دلایل گم شدن انسان در زندگی حیوانی روزمره اش است.
منطقه اسکاندیناوی نیز در قطعه مقدس نقش موثری دارد همین موضوع سبب شده است که نام اولین فصل کتاب(اسکاندیناوی؛سرخ)گذاشته شود.بابل از دیگر سرزمین های مهمی است که به کرات در کتاب استفاده شده است.این کتاب نقش ایران را در بهبود شرایط آخرالزمان به بهترین شکل برای خواننده تفهیم می کند.نام فصل های کتاب به ترتیب عبارت اند از((اسکاندیناوی؛سرخ-آهن تلخ-شام آخر-نشان افتخار-قیامت-پشت چشم-قاصد شوم-بعد-شباویز عشق-دیگ بخار-قطعه مقدس-ماده-هیم-تراز جلب-سی و سه-بازگشت-گفته شد-لیلا،آدم،فرود-رز-جنگ برای جنگ-بینا-دار و چه کسی.))سبک نمادگرایی جادویی با همه سبک های غربی تفاوت دارد و بیشترین تفاوتی که با مکاتبی همچون نمادگرایی،پست مدرن و سوررئالیسم دارد وجود مفاهیم دینی در آن است.
یکی از تفاوت های اصلی نمادگرایی جادویی با نمادگرایی این است که نمادگرایی جادویی لزوما از عناصر نگرانی،ترس،تشویش و سیاهی سخن نمی گوید.قطعه مقدس تا کنون بزرگترین کتابی است که توانسته است این سبک را در خود نشان دهد. در سبک نمادگرایی جادویی،خصوصا در کتاب قطعه مقدس بیشتر از عناصر و نشانه های بدیع استفاده می شود.حتی ممکن است یک مفهوم در قالب چند نشانه و نماد در فصول مختلف آمده باشد.
نهی پیروی از شیطان و پیروانش
نهی پیروی از ابلیس از محور های اصلی کتاب است.قطعه مقدس عمل به دستورات شیطان و حاکمان دروغگوی آخر الزمان را کار انسان های خودفروخته می داند.این کتاب می گوید که پیروی از ابلیس و خوانندگان بی شرم و همچنین حاکمان دروغگو انسان را از رسیدن به سعادت باز می دارد.قطعه مقدس همچنین نقشه های پلیدانه ای را که پیروان شیطان در آخرالزمان انجام می دهند فاش می کند.دانشمندان دیوانه و پزشکان خودفروخته از جمله یاران ابلیس در آخرالزمان هستند که وظیفه به تخت نشاندن ابلیس را دارند.
کشتن کودکان و ستایش ابلیس از جمله رسومی است که پیروان شیطان انجام می دهند.انسان های ناتوان در شناخت خداوند در آخرالزمان برده ابلیس می شوند و کار به جایی می رسد که مادرانشان را نیز انکار می کنند!
چند مورد از پیشگویی های قطعه مقدس
1- آشوب بزرگ که با دیده شدن شش ستاره در آسمان مصر اتفاق می افتد
2-جنگ میان هشت ملت
3-کشته شدن بسیاری از حیوانات اهلی در جهان
4-سرد شدن کره زمین به مدت پنج فصل
5-سقوط بین النهرین
6-فساد جنسی گستره به صورت آشکار
7-بازگشت انسان به دوره وحشی گری و قربانی کردن انسان های دیگر
8-تصرف در زمان
9-ساختن آهن پاره هایی مستطیل شکل برای قتل عام انسان ها
10-بلای آسمانی اطراف دریای مدیترانه
11-پناه گرفتن شورشگران در اسکاندیناوی
12-خاموش شدن چراغ های بندرگاهی در شرق و کشته شدن مردمانش
13-ساخته شدن شش برج بلند و رواج فساد اقتصادی و بی بندوباری در برج ها
و...
سخن استاد کریمی مراغه ای درباره کتاب قطعه مقدس
استاد میرزا حسین کریمی مراغه ای،بزرگترین شاعر ترک زبان ایران کتاب قطعه مقدس را مناسب برای اهل ادب توصیف کرده و عنوان نویسنده پر ذوقِ دارای طبع سرشار را به نویسنده کتاب داده است.
مقدمه کتاب
((جهان امروز از ما یک چیز مهم می خواهد؛جهان امروز،همان نوزاد دیروز نیست که از انسان بخواهد جنگ راه بیندازد یا به شکل ابر های آسمان دقت کند.جهان امروز دیگر پیر تر شده است.او می خواهد به آرزوی دوران کودکی اش برسد؛بنابر این از انسان می خواهد بهشتی فراخ برایش بنا کند.بهشتی که پدرانمان نتوانستند به طور کامل بسازند.جهان امروز یک پادشاه بزرگ برای امپراطوری این جهان نیاز دارد))
منبع:نمناک
http://namnak.com/%D9%BE%DB%8C%D8%B4%DA%AF%D9%88%DB%8C%DB%8C-%D8%A2%DB%8C%D9%86%D8%AF%D9%87.p73230
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
دو شنبه 10 دی 1397 ساعت 13:45 |
بازدید : 1133 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
سعید مبین شهیر در گفتگو با خبرگزاری دولت:
مبین روز دوشنبه به خبرنگار ایرنا گفت: این کتاب دومین اثر بنده بوده و در یک هزار نسخه به چاپ رسیده و در نوشتن آن از فن سجع استفاده شده است. سعید مبین شهیر، با بیان اینکه موضوعات کلی این کتاب در باب فلسفه و ادب است، افزود: این کتاب در 23 فصل به همراه پیوست ها در زمینه مسایل آینده بشر و از بین رفتن ارزش های تمدن بشری نوشته شده است. وی اظهار داشت: ظاهر مطالب این کتاب دارای صنعت نثر بوده ولی در باطن از شعر نو ( موج نو) تبعیت می کند و دارای سبک نمادگرایی جادویی است. نویسنده کتاب «قطعه مقدس» با اشاره به اینکه برای نوشتن این کتاب حدود 4 ماه زمان صرف کرده ام، یادآوری کرد: هزینه اولیه چاپ این کتاب حدود 70 میلیون ریال است. مبین شهیر، انگیزه خود از روی آوردن به نوشتن کتاب را بیان مشکلات موجود جامعه و بیان احساس درونی در قالب کتاب اعلام کرد و ادامه داد: هزینه بالای چاپ کتاب، قیمت پایین کتاب در جامعه و طولانی بودن روند صدور مجوز چاپ از مشکلات حوزه نشر است. وی با اشاره به اینکه کتاب اول خود به نام « پایان نامه » را نیز در یک هزار جلد و در موضوع پایان دنیا نوشته است، گفت: از کلاس دوم دبستان به نویسندگی علاقه مند شدم و از کلاس اول راهنمایی نوشتن شعر و مطلب را آغاز کردم. مبین شهیر با قدردانی از حمایت های مادی و معنوی خانواده خود، نهادهای فرهنگی و دولتی خواستار حمایت بیشتر آن ها از فعالان حوزه چاپ و نشر شد. مبین شهیر متولد سال 1378 بوده و هم اکنون دانشجوی جامعه شناسی دانشگاه تبریز است.
لینک مصاحبه
http://www.irna.ir/eazarbaijan/fa/News/83066672
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
دو شنبه 10 دی 1397 ساعت 13:39 |
بازدید : 1108 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
سعید مبیّن شهیر در مصاحبه با روزنامه کیهان
نگاهی به کتابهای «پایاننامه» و «قطعه مقدس» نوشته سعید مبین شهیر
سعید مبین شهیر نویسنده جوانی است که سبک جدیدی در نوشتن را تجربه میکند. که خود آن را «نمادگرایی جادویی» مینامد. مبین شهیر متولد 1378 و دانشجوی رشته جامعهشناسی دانشگاه تبریز است. این نویسنده تبریزی نخستین کتابش را با عنوان «پایاننامه» در سال 1396 منتشر کرد. «پایاننامه» مورد استقبال صاحبنظران قرار گرفت و نقدهای خوبی دریافت کرد. مقصود سامع - شاعر و نویسنده- درباره «پایان نامه» مینویسد: «نگاه نو و قلم متفاوت و نوگرایانه از جمله ویژگیهای بارز و در خور توجه نویسنده این کتاب است. وی در این کتاب در تلاش است نگرشهای تازهای را به تصویر درآورد، نگاه او، نگارش بدیع با واژگان متفاوت بسیار تصویرگراست. هرچند نگاه نو به جهت تازگی نیازمند تلاش بیشتر است. اما وی توانسته خواننده را با خود همراه کند.» این نویسنده جوان و پرتلاش سعی دارد که این پیام را به مخاطبان؛ به ويژه نسل جوان برساند که: هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش تازهترین اثر سعید مبین شهیر با عنوان «قطعهمقدس» چندی پیش طی مراسمی در کتابخانه شهید باکری سردرود رونمایی شد. مراسم رونمایی از کتاب «قطعه مقدس» با حضور دکتر شهرتیفر (معاون سیاسی- امنیتی استان آذربایجان شرقی)، استاد کریم مراغهای (مدیر کانونهای مساجد استان)، شهرداران برخی از شهرها، اعضای شورای شهر و شماری از مسئولان استان برگزار شد. در این مراسم دکتر شهرتیفر از نویسنده کتاب به خاطر ابداع سبکی جدید در ادبیات ایران قدردانی کرد. وی همچنین گفت: این کتاب درباره ارزشها حرف میزند و ما همه باید از ارزشهای جامعه حمایت کنیم. سعید مبین شهیر درباره علاقهاش به کتاب و نوشتن میگوید: از کودکی عاشق کتاب بودم. بهترین هدیه همیشه برای من کتاب بود. خصوصا کتابهای مذهبی و فانتزی. در میان کتابهای مذهبی به کتابهایی که در خصوص سخنان و زندگانی حضرت علی(ع) نوشته شده بودند علاقه بیشتری داشتم. آرامبخشترین مکانها برای من مساجد و کتابخانهها هستند و اگر فردی با این دو مکان انس بگیرد و آرامش غیرقابل وصفی را تجربه خواهد کرد. نوشتن را از کلاس اول ابتدایی شروع کردم، به تشویق والدین و آموزگارانم به طور حرفهای آن را ادامه دادم، در دوره دبیرستان نخستین کتابم با عنوان «پایاننامه» چاپ شد. در فصل بیستم «پایاننامه» آمده است: عمر فاصله میان ما، زمان حل معمای آفرینش بود... جهش آوارگیها تو را می بیند... و پس از ده نسل به تو برمیگردد... پایم را بیدرد روی سنگهای لغزنده میگذارم... اگر به آسمان نرسم، او حتما به من خواهد رسید.... ای کاش میتوانستی مرگم را بشماری.... که پنجاه هزار هوس از تنم بیرون میگریزاند... رهگذری بر بیمعرفتی خود شدم... اما هنگامی که زیر خاک بیانتها، بینیاز شدم، مسافر همیشگی نیازهایم گشتم... من بودم... هزاران سال پیش... در تماشای سخنان شیطان... سخنانی که در آینده شکل گرفتند.... از خداوند خواستم مرا در قلب انسانها پایدار نگه دارد... اگر بازی فرزندان و همسران شیطان را بر شکوفهها و میوهها بدل کنم... آن گاه خواهی فهمید که دنیای ما در حال بازی است. بازی دوستان و دشمنان... از زمین و زمان و زیباییهایشان جدا شدم... به دوزخ خداوند رسیدم... درخت کهن سال دیروز پیرتر شده بود... اما سیب خورده شده ای را کنارش دیدم که به زنجیر بسته شده بود... سیبی که هر روز شرم میکند... اما حس بخشایش، ششمین حس نارسیده اوست... و فریاد بلوطی را از همان درخت شنیدم... احساس کردم از دریای لحظههایم برخاست... اما فهمیدم تنها کتک هدیههای یک مجسمه را خوردم... مجسمهای آزاد که بلوط درون قلبش بدون مشعل سوزانده میشود... سعید مبین شهیر درباره مضمون نوشتههایش در «پایاننامه» میگوید: در این کتاب سعی کردم مشکلات آینده بشر را ترسیم کنم. مشکلاتی که علت آن دور شدن انسان از خود و فراموش کردن خداوندش است. استفاده نادرست از تکنولوژی سبب فاصله گرفتن انسان از ارزشهای والای انسانی همچون عدالت، راستی و بینش صحیح میگردد. اصل دیگری که در کتاب به آن اشاره کردهام توجه به تاریخ است. من معتقدم ملتی که تاریخ خود را نشناسد در گمراهی زندگی میکند. سبک نمادگرایی جادویی نمادگرایی جادویی چگونه سبکی است؟ مبین شهیر در پاسخ میگوید: نوشتههای من نه داستان هستند و نه شعر. وقتی از من پرسیده میشود درباره موضوع کتابهایم توضیح دهم واقعا نمیدانم چه بگویم چون نوشته های من بر مدار یک موضوع خاص که یک شروع و یک پایان داشته باشد، نمیگردد. سبک «نمادگرایی جادویی» از وسعت علوم انسانی درنوشتن متون، اشعار و داستانها استفاده میکند؛ به طوری که فهم دو کتاب «پایاننامه» و «قطعه مقدس» در گروی داشتن اطلاعات دینی، تاریخی، ادبی و فلسفی است. کوتاهنویسی و ایجاز از دیگر ویژگیهای غیربنیادین این سبک است، همچنین استفاده از نمادهای جدید و عمدتا تا به حال استفاده نشده و از هم گسیختگی جملات، در این سبک حتی یک مفهوم میتواند در قالب نمادهای گوناگون در یک کتاب عرضه شود. هر انسانی میزانی از شناخت شهودی را داراست و پرورش این شناخت در سبک نمادگرایی جادویی بسیار ضروری است. به نظر من نمادگرایی جادویی در تعریف کلی عبارت است از نمادگرایی جدید، افراطی و ساختارشکن. در کتاب «قطعه مقدس» میخوانیم: چگونه میگویید دیگران را قربانی کنند تا خشنود شویم؟... اگر مردید... و آیندگان شما را برانگیختتند... قطعا مجازات خواهید شد... حال آن که از ثروتمندان هستید... پس همانند ستارگان... به گروه آسمان بپیوندید... شما در سایه علم مأمون هستید... چنین باد که جاودان باشید... و پادشاه جهانهای هم عرض... اگر بشورید... و آیین سیاه و باستانی خود را جویید... از شما رو میگردانم... و سرنوشت شما چه بد سرنوشتی خواهد بود... مبین شهیر درباره کتاب «قطعه مقدس» میگوید: «قطعه مقدس» انسان را از خطرات احتمالی آینده بیم میدهد و ماشینی شدن انسان را یک تهدید جدی برای او میداند. زبان نوشتاری کتاب سرداست، اما همواره با صمیمیت که واقعگرایانه سخن میگوید. به کسی ندارم الفت ز جهانیان، مگر تو سعید مبین شهیر در رابطه با نویسندگان تازه قلم و علاقه خود به سعدی و نیما میگوید: لذتی که در دست گرفتن کاغذهای یک کتاب است، هیچ جای دیگر یافت نمیشود، من در خلوت خودم شعر نیز میسرایم، از میان شاعران بزرگ حلاوت سخنان استاد سعدی شیرازی به گونهای است که به دل هر کس مینشیند؛ مصرع «به کسی ندارم الفت ز جهانیان، مگر تو» سروده استاد، سلاح من در برابر مشکلات زندگی است. یکی از کارهای اشتباهی که در رابطه با نویسندگان تازه قلم صورت میگیرد، تخریب و دلسرد کردن آنهاست. چه اشکال دارد که در ابتدای نویسندگی یک فرد او را تشویق صددرصدی کنیم و سپس باگذشت زمان به نقد نوشتههای او و نه صرفا انتقاد بپردازیم. الگوی ادبی من نیما یوشیج است. ایشان برای من نماد کامل استواری و ایستادگی در مقابل مشکلات است. زمانی که کسی شعرنو را قبول نمیکرد، مقاومت و اعتماد به نفس او باعث به ثمر رسیدن شعر نو شد. شعر «ای آدمها» نیز یکی از اشعاری است که همیشه زمزمه میکنم. سخنی با نویسندگان سعید مبین شهیر در پایان میافزاید: یک نویسنده خوب باید سه ویژگی را حتما داشته باشد تا بتواند پیشرفت کند: 1- مطالعه کتاب، دیدن فیلم و گشت در طبیعت 2- داشتن نگاهی منتقدانه به آثار دیگران 3- پایبندی به اخلاق، نویسندگان باید چشم و زبان جامعه باشند نویسندگانی هستند که تنها میبینند و سخن نمیگویند و اشخاصی هم هستند که چیزی نمیبینند و تنها فریاد میزنند.
لینک مصاحبه در سایت روزنامه
http://kayhan.ir/fa/news/149710
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
شنبه 17 آذر 1397 ساعت 16:6 |
بازدید : 1204 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
قطعه مقدس دومین کتاب نوشته شده در سبک نمادگرایی جادویی می باشد.با این از زمان چاپ کتاب مدت زیادی نمی گذرد،محبوبیت بالایی بین اساتید ادبیات،شاعران و نویسندگان پیدا کرده است.
استاد میرزا حسین کریمی مراغه ای،بزرگترین شاعر ترک زبان ایران درباره این کتاب می گوید:این کتاب مناسب برای اهل ادب است و سپس نویسنده کتاب را شاگرد خود معرفی می کند.
معرفی کتاب در خبرگزاری ایرنا:
http://www.irna.ir/eazarbaijan/fa/News/83066672
معرفی کتاب در خبرگزاری پانا:
http://www.pana.ir/news/859958
روزنامه همشهری درباره این کتاب می نویسد:
موضوع این کتاب(قطعه مقدس)بیشتر ادبی-فلسفی است.این کتاب آینده انسان،جهان بینی و مشکلاتش را بررسی می کند.هدف این کتاب بیشتر بررسی فساد و به هم ریختگی تمدن های آینده انسان است که می تواند از جنگ های بسیار عظیم شروع شود و به گسترش بیماری ها و افسار گسیختگی هوش مصنوعی بینجامد.
برای اطلاعات بیشتر و خرید کتاب می توانید با شماره09149188587تماس بگیرید.از طریق همین شماره می توانیم در تلگرام نیز جوابگوی شما باشیم.
توجه!!!
کتاب قطعه مقدس در هیچ جایی غیر از این سایت(سایت رسمی نویسنده کتاب)به فروش نمی رسد.لذا فروش کتاب در سایت های دیگر مصداق کلاهبرداری است و آن سایت تحت تعقیب قضائی وپیگرد قانونی قرار خواهد گرفت.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
جمعه 9 آذر 1397 ساعت 20:3 |
بازدید : 1079 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
جمعه 9 آذر 1397 ساعت 20:1 |
بازدید : 1054 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
جمعه 18 آبان 1397 ساعت 1:3 |
بازدید : 932 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
شنبه 28 مهر 1397 ساعت 21:51 |
بازدید : 906 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
از شنیدن این خبر بسیار خرسند شدم.چون می خواهم شهرم پیشرفت کند.چون امید دارم به روز های بهتر برای شهرم و همشهریانم.خود شاهد هستم که اعضای شورای شهر و به خصوص سرکار خانم آرزو مبصر و جناب آقای شاهین نظری زحمت بسیار کشیدند.چون انتخاب شهردار برای شهر خودم است،از اعضای شورا و روابط عمومی شهرداری کمال تقدیر را دارم و این انتصاب را به جناب آقای ناصر اسماعیل زاده تبریک عرض میکنم.از خداوند بزرگ خواستارم شهر سردرود پیشرفت چشمگیری در همه زمینه ها داشته باشد تا جوانان این شهر بتوانند هر چه بهتر در فعالیت های مختلف اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی فعالیت کنند.تا یادم نرفته بگویم امروز صبح امام جمعه شهر سردرود جناب آقای دکتر جلیل جلیلی را نیز در حال رفتن به جلسه معارفه دیدم و از احترامی که نسبت به ایشان از طرف اهالی شهر شد خشنود شدم.همه حرف های من دلیل دارد و دلیل این حرفم این است که رفتار خاشعانه دکتر جلیل سبب محبوبیت ایشان در شهر شده است که این بسیار خوب است و طبق آموزه های امام علی(ع).در نهایت این بیت را به خودم و خوانندگان یادآوری میکنم که(خدایا چنان کن سرانجام کار/تو خشنود باشی و ما رستگار)
1397/7/28 سعید مبیّن شهیر
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
سه شنبه 20 شهريور 1397 ساعت 3:30 |
بازدید : 747 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
عاشورا؛درس جاودانگی...
بدون شک روز عاشورا صحنه دوم جنگ خندق در صدر اسلام است.روزی که تمام کفر در مقابل همه حق ایستاد.امام حسین(ع)معلم بزرگ این واقعه درس های مهم و ظریفی به ما آموخت و پس از ایشان نیز حضزت زینب(س)در مقام یک معلم الهی کاری کرد که روز عاشورا هیچگاه در خاطر مردم به شبی خلوت و مغفول مبدل نشود.ما شیعیان و مخصوصا قشر دانشجویان و دانش آموزان که به فرموده امام(ره)آینده سازان این سرزمین هستیم،با همکاری و همیاری هم و بر پایه شناخت صحیح از مبانی عاشورا و اهداف قیام امام حسین می توانیم بر معرفت حسینی خود بیشتر بیفزاییم.شرکت در عزاداری ها و هیئت های مذهبی کاری است بس خداپسندانه اما به شرطها وشروطها.اول این که شرکت در این مجالس با شناخت و معرفت همراه باشد.دوم این که در کنار این مراسمات از کار های واجب و ضروری دینی و زندگیمان باز نمانیم.سوم این که موجب آزار هیچ انسانی نشویم همان طور که پیامبر(ص)ما را به این امر مهم همیشه تشویق می کرد و چهارم این که سعی کنیم در عزاداری ها خلوص نیت داشته باشیم.کسی از این عزاداری های حسینی بهره مند خواهد بود که این عزاداری ها به نحوی در ارکان زندگی او تاثیر بگذارد.بی تردید بلند ترین ارتفاعی که می توانیم از آن سقوط کنیم افتادن از چشم مهدی فاطمه است.
سعید مبین شهیر
1397/6/19
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
چهار شنبه 14 شهريور 1397 ساعت 15:10 |
بازدید : 990 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
امروز اگر از فرهنگ و ادبیات با مردم حرف بزنی می گویند دلت خوش است این تورم کمرشکن زندگیمان را دشوار کرده است...چه کسی حوصله این را دارد که از فرهنگ و ادبیات حرف بزند.و احتمالا اضافه خواهند کرد که برو بچسب به وضع مالی خودت.این روز ها باید هر کس به فکر خودش باشد.این حرف ها شاید برای خیلی از مردم مفهوم چندانی نداشته باشد ولی برای ما نویسنده ها و شاعران پر از مفاهیم تیره و تصویری از زندگی کج و معوج روزگارمان است.باید اظهار تاسف کرد که بیشترین تیراژ کتاب در کشور به هزار جلد می رسد و عدم حمایت از نویسندگان و شاعران سبب بی حوصلگی و نا امیدی ایشان به نوشتن و سخن پردازی می شود.از طرفی بالا رفتن قیمت کاغذ باعث شده که برخی نویسندگان به جای نوشتن کتاب بروند و آواز خواندن را تجربه کنند!ادبیات یک هزار و چندصد ساله ایران ناتوان تر شده است و اگر به دادش نرسند معلوم نیست چه اتفاقی برایش خواهد افتاد.همیشه لفظ ادب با فرهنگ همراه بوده است و بی گمان علت آن تاثیر پذیری فرهنگ عمومی یک جامعه از ادبیات آن جامعه است.ممکن است کسی سوال کند چرا ما تاثیر ادبیات را در زندگیمان نمی بینیم؟در پاسخ به او باید گفت که تاثیر ادبیات بیشتر اوقات در زندگی تاثیری غیر مستقیم است.ادبیات با تاثیر در فرهنگ جامعه کاستی های آن فرهنگ را جبران می کند و در صورت ناتوانی از ادبیات ملل دیگر استفاده می کند.زمان سعدی و حافظ به دو دلیل عدم دسترسی آسان به فرهنگ کشور های دیگر(به دلیل دشواری های سفر) و همچنین قوی بودن فرهنگ و ارزش های اخلاقی آن دوران نیازی نبود از ادبیات ملل دیگر استفاده شود.ولی امروز تنوع طلبی در عرصه فرهنگ و ادبیات سبب شده است که ادبیات ملل دیگر در ادبیات ما وارد شود و این لزوما به معنی منفی بودن نیست.وضع اقتصاد امروز ایران ادبیات و جامعه را نیز دچار ضعف کرده است و به همین دلیل مظلوم ترین قشر جامعه یعنی نویسندگان و شاعران کلمات خود را در دلشان محفوظ می دارند تا شاید زمانی بتوانند آن را برای دیگران هم فاش گویند.نویسنده و شاعر مانند بازیگر و خواننده و فوتبالیست نیست که مشکلش را بیان کند؛مانند چهره های مشهور تلویزیونی نیست که بگوید فلان مشکل را دارم؛بگوید که پولی برای چاپ کتاب ندارم.چه کار می شود کرد؟آیا باید دست روی دست گذاشت و دید که فرهنگ و ادب نیز دارد کم بها تر از گذشته می شود؟من هم یک نویسنده ام و وجدانم قبول نمی کند که در این باره اعتراضی نکنم.همیشه حرف راست را زده ام و در مقابل دروغ چون سپاهی درشت ایستاده ام.می دانم حرف من حرف دل بسیاری از اهل قلم است.اگر نتوانستم آن طور که باید این مشکل را توصیف کنم از نویسندگان محترم و دوستان شاعرم پوزش می خواهم.امیدوارم آینده روشنی برای ادبیات کشورم رقم بخورد و نام و یاد ادیبان وشاعران همیشه بر زبان ها جاری باشد.
سعید مبین شهیر
1397/6/14
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
چهار شنبه 23 خرداد 1397 ساعت 4:16 |
بازدید : 932 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
دانی که چرا عشق،جنون آوردم؟ زیرا که به دیوانه بشد عشق سزا من هم که بدم شاه خرد هیچ غمم اما که خود خرد بشد نال و نوا
#سعید_مبیّن_شهیر
منتشر شده در صفحه اینستاگرامی
معنی ابیات:آیا می دانی که چرا عشق باعث دیوانگی من شد؟زیرا که عشق فقط قسمت دیوانه ها بود.من قبل از عاشقی فردی بسیار خردمند و دانشمند بودم.ولی خود خرد من هم به سبب عشق از خود بی خود شد و ناله و شیون سر داد.
وزن:مفعول-مفاعیل-مفاعیل-فعل(رباعی)
نام بحر:هزج مثمن اخرب مکفوف مجبوب
------------------------------------------------------------------- آرایه مشهود:پارادوکس-تضاد-تناسب
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
سه شنبه 22 خرداد 1397 ساعت 19:35 |
بازدید : 949 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
هنگامی که تنها می شوم،تو را می بینم..
و هنگامی که تو را میبینم،تنها می شوم..
اما بین دیدن و دیدن،فاصله بسیار است..
فاصله ای به بزرگی تنها بودن و تنها بودن..
#سعید_مبیّن_شهیر
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
سه شنبه 22 خرداد 1397 ساعت 15:28 |
بازدید : 921 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
سعید مبین، نویسنده جوان تبریزی که خود را ابداعگر سبک «نمادگرایی جادویی» در ادبیات ایران میداند، در گفتگو با خبرنگار مهر، درباره اولین کتاب خود که «پایاننامه» نام دارد، گفت: موضوع این کتاب پایان دنیاست؛ بخشی از مطالب با قوه تخیل و بخشی دیگر با تکیه بر مطالب علمی به نگارش درآمدهاند.
او اظهار کرد: اوایل که نوشتههای این کتاب را نوشته بودم، از اساتید پرسیدم که این نوشتهها را جزو کدام سبک میتوان برشمرد، و آنها گفتند این نثر کاملا جدیدی است و باید بیشتر معرفی شود.
سعید مبین که متولد سال ۱۳۷۸ است، به گفته خود نوشتن شعر را از اوایل مدرسه یعنی دوران ابتدایی شروع کرده و با استمرار بخشیدن به نوشتن، توانسته در دوران دبیرستان اولین کتابش را که بسیار مورد توجه اساتید ادبیات و رسانهها قرار گرفته به چاپ برساند.
او همچنین به خبرنگار مهر گفت: سبک نمادگرایی جادویی یا «مجیکال سمبولیسم» در ادبیات اروپا هم رواج دارد اما تفاوت نثر من با نثر آنها در این است که عنصر دین را در نوشتههای دخالت دادهام.
سعید که خود را برای کنکور آماده میکند، قصد دارد در دانشگاه در رشته جامعهشناسی تحصیل کند و دلیل آن را، علاقه بسیار خود میداند.
کتاب پایاننامه در سال ۱۳۹۶ در ۱۲۴ صفحه و ۴۰ فصل توسط انتشارات آیدینساو تبریز به چاپ رسید و حالا پس از به فروش رسیدن هزار نسخه از آن، قرار است طی چند روز آینده چاپ دوم این کتاب روانه بازار نشر شود.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
شنبه 19 خرداد 1397 ساعت 1:32 |
بازدید : 883 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
بی مقدمه آغاز می کنم.اگر آذربایجان نبود ایرانی وجود نداشت.آذربایجان با مشروطه خود نشان داد که یک قرن جلوتر از دیگران است.دوست عزیزی که دانسته یا نادانسته مردم شریف آذربایجان را تخریب می کنی؛بدان که از همین آذربایجان ده ها تن ادیب برخاسته اند.ادیبانی که در ادبیات فارسی تصرف جدی داشته اند.شهریار پادشاه ادبیات فارسی و ترکی نه تنها حرف اول را در ادبیات آذربایجان می زند بلکه ادبیات فارسی نیز بدون او لنگ خواهد زد.آذربایجان بخشی از تاریخ نیست.دروغ نگفته ام اگر بگویم تاریخ بخشی از آذربایجان است.آذربایجان یک منطقه یا ناحیه نیست.حقیقت بزرگی است که هیچ انسانی نمی تواند چشم به روی آن بندد.من از تعصب بیزارم ولی گفتن حقیقت وقتی که بزرگ تر از دریاها یا بلند تر از کوه ها باشد،اغراق جلوه می کند.امیدوارم تاریخ و ادب آذربایجان همیشه بدرخشد و آسمان این جهان را همچون ناهید نورانی نماید.
سعید مبیّن شهیر/
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
شنبه 12 خرداد 1397 ساعت 12:1 |
بازدید : 863 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
روزنامه مهد تمدن// سعید مبیّن شهیر:
فرهنگ عمومی جامعه زمانی تداوم پیدا می کند که لایه های بنیادین آن جامعه دچار تغییر و تحول نگردد.حال اگر بخواهیم این دگرگونی را در یک جامعه فرضی مانند ایران بررسی کنیم باید به این نکته نیز توجه داشته باشیم که فرهنگ ایران آمیخته با فرهنگ اسلامی است.ارزش های فرهنگ ایرانی-اسلامی لزوما باید بر مدار اخلاق نیکو بنا گردد.یکی از مکان هایی که هر انسانی در طول عمرش با آن سر و کار دارد بیمارستان است.حال باید تصور کنیم که انسان در حال بیماری و ناراحتی به بیمارستان مراجعه می کند یا حداقل ناراحتی او برای یکی از وابستگانش است که در بیمارستان بستری است و همین یک درد برای آن شخص به حد کافی رنج آور است.وقتی یک پزشک یا عضوی از کادر بیمارستان برخورد ناشایستی با بیمار داشته باشد نه تنها موجب شدت یافتن درد و رنج بیمار شده بلکه اصول انسانی خود را انکار می کند.نمی گویم که هر پزشکی باید الگوی مردم باشد اما باید در یک حد مقبول به ارزش های اخلاقی جامعه خود پایبند باشد.هیچ توجیهی وجود ندارد که یک پزشک بتواند با بیمار خود بد رفتاری کند زیرا او از قبل واقف به ساز و کار شغل پزشکی بوده است.جدا از این موارد باید گفت که پزشکی رشته عشق است اما نه برای همه یا بهتر بگویم برای تعداد انگشت شماری از پزشکان.هیچ انکار کردنی نیست که دستیابی به ثروت های کلان مهم ترین و شاید تنها دلیل گرایش دانش آموزان به رشته پزشکی است و بدتر از این ها تعداد بسیاری از پزشکان ارزش شغلی خود را بالاتر از دانش آموختگان رشته های علوم انسانی می دانند!همان طور که می دانیم ارزش های اسلامی مبتنی بر عدل و قسط است نه انباشت و جمع آوری ثروت و برخی از پزشکان متاسفانه به این ارزش های والا هیچ اعتنایی نمی کنند.از موارد بالا میتوان نتیجه ای منطقی گرفت و آن بدین صورت است که وقتی در یک جامعه فاصله طبقاتی از نظر ثروت به طور جدی تداوم پیدا می کند و از طرفی موقعیت اجتماعی کاذب برخی گروه ها در جامعه افزایش پیدا می کند،آن افراد ثروتمند اخلاق،عقاید و آرمان های خود را زیر پا می گذارند و یکی از کنش های بیرونی این گروه ها تزلزل شخصیتی است که نمود خود را در اخلاق و رفتار نا شایست بروز می دهد.امیدوارم این گروه از پزشکان رفتار خود را منطبق با اخلاق و کردار اسلامی کنند تا بتوانند بیشتر و بهتر حافظ شخصیت اجتماعی خود باشند.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
شنبه 12 خرداد 1397 ساعت 11:55 |
بازدید : 992 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
ماهنامه تبریز بیدار-
کتاب پایان نامه تصویری از آخرالزمان-
پایان نامه،اولین کتاب در سبک مجیکال سمبلیسم نوشته سعید مبیّن شهیر نویسنده ایرانی تصویری جامع از آینده بشر را ترسیم می کند بیش از نصف کتاب به صورت رمزی نوشته شده است ما مطالب قابل درک را بررسی کردیم و چندی از پیشگویی های کتاب را معرفی می کنیم.
1-زندگی در کرات دیگر 2-فساد جنسی 3-تصرف در زمان 4-ظهور ابلیس 5-نیاز نداشتن انسان به خوردن و آشامیدن و خواب 6-خارج شدن از شهر ها به علت شیوع بیماری دست ساخته 7-سخن گفتن بدون واسطه انسان با حیوانات 8-پرستیدن انسان به جای خداوند 9-شهری تجاری در شرق که کنار دریاست،نابود می شود 10-توطئه برای اسیر کردن ایرانیان و رسیدن به جاودانگی خداوند 11-جنگ افزایی رژیم صهیونیستی و فریب دادن دیگران برای ادامه به زندگی 12-انسان ها مادران خود را انکار می کنند 13-انسان کودکان خود را می کشد
پایان نامه زبان گفتاری خاصی دارد که روایات دینی با چاشنی ایهام در آن گنجانده شده است.این کتاب انسان ها را از پشت کردن به ارزش های انسانی بر حزر می دارد.پایان نامه انسان هایی را در آینده ترسیم می کند که خود را خدای مردم می دانند و به صورت آشکار دیگران را به بندگی و بردگی می گیرند.در فصل بیست و دوم کتاب در باب نگرانی برای آینده بشر می نویسد((ای آینده بی صدا؛برای انسان بیمناک و هراسانم.از پایانی که آغازش هیچ پایانی نداشته باشد))این کتاب با این که به خردگرایی بیش از عرفان و بینش توجه می کند ولی عقل گرایی محض را کامل کننده آرزو های انسان نمی داند.برای مثال پایان نامه در فصل بیست و سوم در این باب می نویسد((زنان و مردان را خبر از نادانی پنهان شده ای می دهم که زندگی را در عقل هایشان بجویند..و کیست که از میانشان بداند و به روشنی افکارشان سخن گوید؟و با دست راست خویش بر خدایشان بکوبد؛آنان را تسلیم نماید تا در آرامش نجات یابند..از آدمیان پیدا شده است..این است فکری روشن و پایدار در زندگی زمین)).پایان نامه یکی از عجیب ترین کتاب های تاریخ ادبیات به شمار می رود که ابهام و ایهام آن خواننده را میان واقعیت و افسانه رها می کند اما صمیمیت را دوستی پایدار برای او قرار می دهد. پایان نامه به انسان آینده می گوید زنهار که مغرور باشی و این درست نیست که انسان در همه جهان تصرف داشته باشد ولی نتواند خود را تغییر دهد و غرور را این گونه توصیف می کند((روان دنیا با غرور و جسم آن با زیبایی لبریز شد.هر کس که با جسم او در امیخت،با روح او انس می گیرد)). پایان نامه رسیدن به ذات خداوند را غیر ممکن می داند و می گوید((و در وجودت همگام چیزی یا کسی نیستی..و آنچه که از وجودت پیداست..از جهان نیرومند تر است..و کجاست وجود وجودت؟..چه نزدیک است..زمان من نیز بگذرد.. و دستانی که برای پر کردن پاران گشوده بودم بلرزند و بشکنند..این است بزرگ ترین خوشبختی انسان..که در راه رسش جاودان گردد)). و در نهایت از فساد جنسی در آخرالزمان سخن می گوییم؛فصل چهارم کتاب اختصاصا به فساد جنسی در آخرالزمان پرداخته و آن را با مشکلات فراوانی همراه می داند و این گونه شروع می شود((می توانی صدای زنان را بشنوی..بیغوله های این شهر بیکران..در پیچ و تاب افلاک زشت جهان..پر از خنده است..اهریمنان میان بزهکاران مست می فروزند..باد نفیر می کند..زمین در قهر است..خاک در هوا می لغزد و برگ در زمین مغرورانه می خندد..به یاد نمی آورند این ملت..که قبر های خود را به تندی و در شتاب کنده اند..)) با توجه به متن بالا چند نکته را می توان برداشت کرد. 1-فحشا به قدری رواج می یابد که صدای فحاشان در همه جا شنیده می شود. 2-اهریمنان سبب پر رنگ شدن فساد جنسی در آخرالزمان خواهند شد.با توجه به لفظ اهریمنان که جمع بسته شده است،ممکن است این اهریمنان انسان یا فرزندان ابلیس باشد. 3-بلایای بسیاری اتفاق می افتد که قهر بودن زمین را بیان می کند.مغرورانه خندیدن برگ آن هم روی زمین نشان از ریختن برگ درختان و به اصطلاحی دوره خفتان و پاییز اشاره دارد که این خفتان درباره آزادی بیش از حد فساد جنسی است. 4-غافل بودن مردم از این که دارند سرنوشت خود را شوم تر و شوم تر می کنند.قبر کندن کنایه از بدبخت کردن خودشان است. 5-به یاد نیاوردن یعنی از تاریخ عبرت نگرفتن.تاریخ آیینه عبرت است و چون مردمان آخرالزمان به تاریخ توجه چندانی نخواهند داشت گرفتار خواهند شد.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
دو شنبه 7 خرداد 1397 ساعت 23:7 |
بازدید : 896 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
در روز دوشنبه مورخ1397/3/7از سایت دبیرخانه جایزه ادبی قلم سال رونمایی شد.این مراسم با حضور رئیس شورای شهر سردرود،مدیر خانه مردم نهاد ساردور و با حضور آقای عین الله حسین زاده خبرنگار و فعال فرهنگی شهر تبریز و جمعی از شعرا و ادیبان صورت گرفت.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
چهار شنبه 26 ارديبهشت 1397 ساعت 14:23 |
بازدید : 870 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
فلسفه و نمادگرایی جادویی
در نمادگرایی جادویی فلسفه جایگاه ویژه ای دارد. گاه اصول فلسفی در لابه لای نمادها گم می شوند که خواننده تیز بین می تواند آن ها را تشخیص دهد.در همه فصول کتاب به خردورزی اشاره شده است و عقل عنصر تاثیر گذاری در زندگی شناخته می شود.
تاریخ و نمادگرایی جادویی
در این مکتب به علم تاریخ و عبرت از سرگذشت پیشینیان اشاره های کوتاهی شده است. مثلا درفصل بیست و چهارم کتاب نوشته شده است ((و در تفکر خویش..تاریخ اولین اموزگارت باشد..و خود شناسی دومین آن..از هم جدا نمی شوند.. مگر تعصب به خوبی و بدی را از بین ببرند..و با هم جفت نمی شوند..مگر با چهره ای پوشیده نزد تو آیند..)) مثال های بسیاری وجود دارد که توجه ویژه این سبک را به علم تاریخ نشان می دهد.
مشکلات آینده بشر
مشکلاتی که برای انسان به وجود می آید بیشتر اوقات حاصل عمل خود اوست.پایان نامه همه انسان های جهان را مخاطب خود قرار داده و مشکلات آینده را برای انسان گوشزد می کند. مشکلاتی که در استفاده نادرست از تکنولوژی دامنگیر انسان می شود.از بیماری ها و مرگ ها یا از دور شدن انسان از ارزش های والای انسانی.
در کتاب پایان نامه بدین نکته نیز اشاره شده است که انسان با علم تجربی صرف به خداوند نمی رسد و برای کسانی که خدا را انکار کرده اند پاسخ های مناسبی ارائه می دهد.در فصل سی و هشتم از کتاب درباره انسان هایی که هر دم در منجلاب فساد گرفتار می شوند نوشته شده است ((برای سایه فرقی نمی کند تو که هستی..اگر چه شبیه توست..خواستند سایه ای نداشته باشند..پس همیشه در تاریکی قدم برداشتند..در شکنجه گاه عالم..که ابزار هایش سر انسان را بگیرند..و نگهبانانش دستان او را..و این انسان است که همچنان..به گذشته ها مغرور است..به معلم خود..به پدر خود..))
جامعه شناسی و نمادگرایی جادویی
جامعه شناسی مطرح شده در مکتب مجیکال سمبلیسم جامعه شناسی حسی-تجربی نیست. نمادگرایی جادویی با توجه به مفاهیم انسانی و دینی به ترویج خود می پردازد و از تمام ظرفیت های اخلاقی بهره می گیرد.این سبک در این که بر پایه مفاهیم دینی و اخلاقی معنا می شود،از مکاتب ادبی اروپایی فاصله می گیرد.
منبع:www.viramag.ir
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
سه شنبه 18 ارديبهشت 1397 ساعت 20:18 |
بازدید : 1006 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
سعید مبیّن شهیر یه صراحت اعلام کرد:
((سایت یا کانال قیزمیز حق ندارد مطلب یا فیلم یا عکسی درباره وی منتشر کند.در صورت انجام این کار ، بدکاری کرده و تحت پیگرد قرار خواهد گرفت.
وی تصریح کرد:من اجازه نمی دهم سایت یا کانال عامی مانند گیزمیز درباره من و ادبیات من اظهار فضل کند.بهتر است به دنبال موضوعات عمومی برود و وارد حوزه تخصصی ادبیاتِ(حداقل من)نشود. وی در ادامه گفت:در روزنامه ها هم این سخن را تکرار خواهم کرد تا هیچ جای کتمانی وجود نداشته باشد))
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
سه شنبه 18 ارديبهشت 1397 ساعت 17:59 |
بازدید : 1053 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
سعید مبیّن در گفتگو با پایگاه خبری روزنامه مهدتمدن(اسانیوز)عنوان کرد: من به مشکلات اجتماعی بیش از همه مشکلات بها می دهم.بر همین اساس سبک را هم بیشتر متوجه به مشکلات اجتماعی میکنم.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
سه شنبه 18 ارديبهشت 1397 ساعت 17:54 |
بازدید : 1020 |
نویسنده :
یک دوست
| ( نظرات )
|
روز خوبی با استاد داشتم. اخلاق نیکو و تواضعش بیشتر نظرم را جلب کرد.آذربایجان باید به داشتن این فرد افتخار کند. به داشتن شیخ الشعرا و امین الحکما.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد
|
|
|